«احتجاج امام سجّاد علیه السّلام بر یکى از شامیان» «در بدء ورود او و همراهانش بر یزید بن معاویه- لعنه اللَّه-»
از دیلم بن عمر نقل است که گفت: هنگامى که اسیران آل محمّد صلّى اللَّه علیه و آله را به شام آوردند من آنجا بودم، پس آنان را بر پلّکان مسجد که همیشه جاى اسیران بود بر پاى داشتند و در میانشان علىّ بن حسین علیهما السّلام بود، پس پیرمردى شامى نزد ایشان آمده و گفت: سپاس خداى را که شما را کشت و هلاک ساخت و شاخ فتنه را برید!، و از ناسزا گفتن چیزى فرونگذارد. چون سخن او به آخر رسید حضرت بدو گفت: من سکوت کردم تا سخنت به پایان رسید و آنچه در دل از عداوت و کینه داشتى اظهار نمودى، پس تو نیز همچو من که برایت سکوت نمودم خاموش باش. پیرمرد شامى گفت: بگو.
حضرت فرمود: آیا قرآن خواندهاى؟ گفت: آرى. فرمود: تا حال به این آیه برخوردهاى: «قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى»؟ گفت: آرى.
فرمود: مائیم قربى و نزدیکان رسول که خواستار مودّت به ایشان شده، آیا در سوره بنى اسرائیل به حقّى که مخصوص ماست نه دیگر مسلمین برخوردهاى؟ گفت: نه. فرمود:
آیا تا حال این آیه را تلاوت نمودهاى: «وَ آتِ ذَا الْقُرْبى حَقَّهُ»؟ گفت: آرى.
فرمود: مائیم آن گروهى که خداوند به رسولش امر فرموده که حقّ ایشان را بپرداز.
پیرمرد شامى گفت: آیا واقعاً شما همان افرادید؟! حضرت سجّاد علیه السّلام فرمود: آرى ما همان افرادیم، آیا این آیه را تلاوت کردهاى:
«وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَیْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِی الْقُرْبى»؟ گفت: آرى.
حضرت فرمود: ما ذو القربى مىباشیم، آیا در سوره احزاب حقّى که فقط مخصوص ما نه دیگر مسلمین باشد یافتهاى؟
گفت: نه.
فرمود: مگر این آیه را نخواندهاى: «إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً»؟ پیرمرد شامى دست خود به آسمان بلند کرده و سه بار گفت:
خدایا بدرگاهت توبه مىکنم! بار الها از عداوت به آل محمّد توبه مىکنم، و از قاتلین أهل بیت محمّد صلّى اللَّه علیه و آله اظهار بیزارى مىجویم، تا حال قرآن تلاوت مىکردم ولى متوجّه این مطالب نشده بودم.
.: Weblog Themes By Pichak :.