بسم رب الشهداءوالصدیقین
در بحث ماهیت و چیستی حجاب میتوان به موارد زیر اشاره نمود:
هنگامی که بحث از فطرت میشود مجموعهای از ویژگیهای انسانی به ذهن میرسد که از ابتدای تولد با آدمی بوده، در همة افراد انسانی مشترک است و زمانبردار و مکانبردار نیست و مهمتر از همه اینکه قابل تبدیل و تغییر نمیباشد.
لاتَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ [1]
هیچ تغییری در خلقت خدا نباید داد.
اگر از فطریبودن نیاز به پوشش سخن گفته میشود به استناد آیاتی است که در مورد پوشش آدم و حوّا، اولین زوج انسانی که ریشة طبیعی انسانهای کنونی هستند، مطرح شده است.
یَا بَنِی ءَادَمَ لاَ یفْتِنَنَّکُمُ الشَّیطَانُ کَمَا أَخْرَجَ أَبَوَیکُم مِّنَ الْجَنَّةِ ینزِعُ عَنْهُمَا لِبَاسَهُمَا لِیرِیهُمَا سَوْءَاتِهِمَا إِنَّهُ یرَاکُمْ هُوَ وَقَبِیلُهُ مِنْ حَیثُ لاَ تَرَوْنَهُمْ إِنَّا جَعَلْنَا الشَّیاطِینَ أَوْلِیاء لِلَّذِینَ لاَ یؤْمِنُونَ [2]
ای فرزندان آدم مبادا شیطان شما را فریب دهد چنانکه پدر و مادر شما را از بهشت بیرون کرد جامعه عترت از تن آنان برکند و قبایح آنان را در نظرشان پدید آورد همانا آن شیطان و بستگانش شما را میبینند در صورتی که شما آنان را نمیبینید ما نوع شیطان را دوستدار آنان که ایمان نمیآورند قرار دادهایم.
براساس این آیه شریفه آدم و حوّا در بهشت دارای لباس بودند؛ لباسی که عورتهای آنان را میپوشاند و داثر «ترک اولی» و خروج از بهشت به عنوان نوعی تنبیه لباسهای آنها برکنده و عورتهایشان بر خودشان نمایان میگردد.[3]
ابن جریر طبری مینویسد:
آدم مردی بلند قدی بود و موهای بسیار داشت و هنگامی که آن لغزش از وی سر زد، عورتش بر او نمایان شد و سپس با ذکر روایاتی نوع پوششی که آدم و حوا از آن استفاده کردند تا عریان بودن خود را چاره سازند، ذکر کرده و مینویسد؛ برگ درخت انجیر بوده است. البته گفته شده لباس آدم و حوا نوری بوده که فرج آنها را میپوشاند و به این وسیله آنها عورت همدیگر را نمیدیدند و با خوردن شجره منهیه لباس آنها کنده شد و عورتهایشان آشکار گردید و نیز برخی لباس آنها را تقوی دانستهاند و بنابر قولی این لباس، ظفر بوده و یا لباسهای بهشتی.
شیخ طوسی مینویسد:
غرض شیطان در این که زشتیهای آنها را آشکار نمود این بود که آنان را اندوهگین سازد و از این که برای غیر خودشان عیبهایشان آشکار میشود، ناراحت شوند و این صفت هر جوانمردی است.[4]
این مطلب نشان میدهد که براساس آیات و روایات نیاز به حجاب و پوشش امری فطری میباشد.
شرم و عفت باری دختر همچون وسیلة دفاعی است که به او اجازه میدهد از میان خواستگاران خود، شایستهترین آنان را برگزیند و یا خواستگاری آنان را برگزیند و یا خواستگار خود را ناچیز سازد که پیش از دست یافتن به وی به تهذیب خود بپردازد.
یکی از دلایل فطریبودن پوشش و حجاب، ارتباط تنگاتنگ آن با حیا و عفاف است. در تعریف حیا، آن را ملکهای نفسانی ذکر کردهاند که انسان را در مواجهه با حرامی شرعی، عقلی و عرفی در تنگنا قرار میدهد و در تعریف عفاف نیز گفته شده: عفت، به دست آوردن حالت درونی است که توسط آن از غلبة شهوت بر آدمی ممانعت میشود.
بنابر تعاریف فوق حیا و عفاف، ملکه و حالت درونی و نفساسنی هستند که ثمرة آنها ظاهری و عینی است یعنی دوری از حرام شرعی، عقلی و عرفی و عدم غلبة شهوت بر وجود آدمی نشانگر عفیف و با حیا بودن است.
پوشش، حجاب و کنترول نگاه و سخن در برابر نامحرم، نمودها و مظاهر حیا و عفاف است و در صورت همراهی پوشش با حیا «حجاب مطلوب» به وجود خواهد آمد. بنابراین از آنجا که حیا و عفت نفسانی است و از سرمایههای خدادادی و فطرت بشر است، نیاز به پوشش و مصونبودن در برابر نگاههای آلوده و افکار ویرانگر نیز از فطرت برمیخیزد و در نتیجه با حفظ حجاب و پوشش مناسب، فطرت آدمی احیا میگردد.[1] - سوره روم، آیه 30.
[2]- سوره اعراف، 27.
[3]- ابن جرید، طبرسی، تفسیر جامع البیان، ج 8، ص 18-188.
[4]- شیخ طوسی، التبیان، ج 4، ص 380.
.: Weblog Themes By Pichak :.