عقل و منطق بر این واقعیت حکم میکنند که هر گوهر ارزشمند و دوستداشتی باید از دستبرد بیگانه محفوظ بماند وگرنه از دست میرود و یا آسیب میبیند؛ از این رو زن هم که در ظاهر جنس لطیف و در باطن حقیق شگرفی است، دارای محبوبیت و ارزش والای است و باید در صدف عفاف و پوشش اسلامی قرار بگیرد، و ارزش و محبوبیت او حفظ و از تماس بیگانه و نگاه او در امان باشد.
به بیان دیگر عقل درمییابد که هر انسانی طبیعتاً تحت تأثیر لطافتها و زیباییها قرار گرفته و مجذوب آنها میشود و از آنجا که زن از لطافت و زیبایی خاصی برخوردار است، باعث ایجاد هوس و تحریک مردان گردیده و منزلت و شخصیت او مورد غفلت واقع میگردد و این موضوع زمینه را برای جذب غیرمشروع به زن فراهم میآورد و زیانها و فاجعههای جبرانناپذیری به وجود میآید؛ به همین دلیل باید در پرتو حجاب و پوشش عفیفانه از انحرافات جنسی در جامعه جلوگیری شود که این بهترین خدمت به زن و حفظ منزلت، شرافت و حرمت است.
بدون شک خودنمایی، بیبند و باری و پیروی از مدلهای رایج، نه در حیات طبیعی و نیازهای واقعی جسمی ضرورت دارد و نه پاسخگوی نیازهای روحی و روانی و تکامل بخش زندگی معنوی میباشد، بلکه به هر دو بعد حیات مادّی و معنوی آسیب میرساند و سلامت جسمی و روحی افراد را به مخاطره میاندازد.
به راستی کدام زنی توانسته با پوششها و رفتارهای ناهنجار، حرکت تکاملی و رشد معنوی داشته و به خدا تقرب یافته باشد.
بنابراین حجاب به عنوان یک رفتار ارزشمند و اخلاقی برای بانوان و در مرحله بعد، برای جامعه بسیار حیاتبخش و تکاملساز است و مسیر رشد و تعالی را برای آنان هموار میسازد.
پوشش و حجاب عفیفانه، ندا و دعوتی است که زن آن را در عمق جان خود میشنود و کششی است که از درون خود به سمت آن گرایش پیدا میکند و از بیحجابی، بدحجابی، و خودنمایی انزجار و تنفر دارد و از آنجا که منشأ امور فطری، آفرینش انسان است؛ لذا در همة افراد به طور یکسان وجود دارند هر چند عواملی مانند تربیت خوب یابد، تبلیغات سازنده یا مخرب، محیط فاسد و ناسالمی در شکوفایی و رشد یا ضعف و کاهش و حتی به خاموشی گراییدن نور فطرت در باطن مؤثر هستند.
یک نشان بر فطریبودن حجاب آن است که کتابهای تاریخی و آثار تمدنهای مختلف گواهی میدهد که فرهنگ حجاب همواره در میان زنان مرسوم بوده و اختصاص به مذهب یا دین خاصی ندارد.
استاد شهید مرتضی مطهری در این باره میگوید:
« به طور کلی بحثی است دربارة ریشه اخلاق جنسی، از قبیل حیا، عفاف و و از آن جمله است تمایل به ستر و پوشش زن از مرد و در اینجا نظریاتی ابراز شده که دقیقترین آنها این است که حیا و عفاف و ستر و پوشش تدبیری است که خود زن با یک نوع الهام برای گرانبهاکردن خود و حفظ موقعیت خود در برابر مرد به کار برده است.»[1]
اسلام با طرح پوشش زن در حقیقت حضوری سازنده در اجتماع برای او رقم میزند و با دستورهای حکیمانه و رهگشایی که در چگونگی منش و روش او ارائه داده، از یک سو این نیروی عظیم را از تباهشدن و در گوشهای بیهدف و بیاثر ماندن نجات داده، و از سوی دیگر فساد گستری و ناهنجاریهای ناشی از اختلاط مرد و زن را گرفته است.
همة آحاد جامعه در مقابل سلامت نفسانی جامعه مسئولند و مسئولیت مهمتر در این باره بر دوش خانمهاست.
بیپایه و اساسبودن تفکر هوس رانهایی را که حجاب را حصار تلقی کرده و برای هوسهای خود، زن را برای شکستن به اصطلاح حصار دعوت میکنند، روشن میشود و به خوبی دانسته میشود که حجاب عملاً عامل مهمی است در جهت آزادی زن نه اسارت او، مهم این است که تلقی ما را آزادی دقیقاً روشن باشد.
5) ایجاد امنیت و آرامش در جامعه
جامعه موظف است که امنیت را در ابعاد مختلف، برای افراد فراهم سازد، بخش عمدهای از این مهم برعهده زن است که با حفظ پوش به این امر جامه عمل بپوشاند. اگر این حریم دریده شود ضمانتی برای سلامتی شخص وجود ندارد، زن چون از حصار منیع حجاب درآمد، در معرض دیدهای آلوده و قلبهای فاسد و منحرف قرار میگیرد و آرامش خود را از دست داده و نهایتاً در تلاطم امواج بلا گرفتار میشود.
در سایة رعایت عفاف، زن با شهامت هر چه تمامتر به وظایف خود مشغول شده و خطری از ناحیه اجتماع متوجه وی نمیشود.
به این صورت که پوشش، امنیت زن را در جامعه فراه میسازد و در حریم پوشش است که میتوان با خیالی آسوده به جامعه آمد و به فعالیت پرداخت و در سنگر حجاب، حضور عینی خود را در ابعاد مختلف اجتماع، تحقق بخشد.
.: Weblog Themes By Pichak :.