به نام خدا نشانه بهترین امت
شما بهترین امتى هستید آه بر مردم ظاهر شد هاید؛ به » ، قرآن خطاب به مسلمانان م ىفرماید
آُنْتُمْ خَیْرَ اُمَّةٍ اُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْروُفِ وَ ) )«. شرط آنکه امر به معروف و نهى از منکر آنید
( تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَر (آل عمران/ 110
قرآن با آنکه بارها از اهل آتاب به خاطر تعصبات نابجا و تحری فهاى نامشروع و توقعات بیهوده انتقاد
آرده، اما از گروهى از آنان به خاطر ایمان و تلاوت آیات الهى و امر به معروف و نهى از منکر ستایش
آرده است) ( لَیْسُوا سَواءً مِنْ اَهْلِ الْکِتَابِ اُمَّةٌ قائِمَةٌ یَتْلُونَ آیاتِ اللَّه ... وَ یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ اْلآخِرِ وَ
( یَأْمُرُونَ بِالْمَعْروُفِ و یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَر (آل عمران / 112 و 113
امر به معروف آارى است آه خداوند انجام مى دهد :
( اِنَّ اللَّهَ یَأمُرُ بِالعَدْلِ و اْلاِحْسانِ( ( سوره نحل، آیه 90
همانا آه امر به منکر آار شیطان است:
( الشَّیْطانُ یَعِدُآُمُ الْفَقْرَ و یَأْمُرُآُم بِالْفَحْشاء( ( سوره بقره، آیه 268
امر به معروف وظیفه عمومى است آه قرآن م ىفرماید: تمام مردان و زنان با ایمان نسبت به
یکدیگر حق ولایت دارند آه یکدیگر را به معروف وادار آنند و از منکر باز دارند و نماز به پا دارند و زآات
( بپردازند) ( و الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ بَعْضُهُمْ اَوْلِیَآءُ بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَونَ عَنِ الْمُنْکَر (توبه/ 71
آنچه در این آیه جلب توجه م ىآند، چند نکته است:
1) از آغازِ تکلیف، همه مردم از هر سن و صنف و نژادى آه باشند، بر دیگر مؤمنان حق ولایت دارند؛
یعنى امر و نهى آنان بر اساس حق ولایتى است آه خداوند قرار داده است و هرگز نام دخالت بى
جا، مزاحمت و فضولى بر این آار روا نیست.
2) مقام ایمان است آه به مسلمانان این حق را مى دهد و این حق براى سایر مردم وجود ندارد.
3) همیشه امر به معروف، مقدم بر نهى از منکر به آار رفته است تا به ما بفهماند آه آارها را از
راه مثبت پیگیرى آنید و در جامعه، تنها انتقاد آننده نباشید.
4) در این آیه، امر به معروف و نهى از منکر قبل از نماز و زآات مطرح شده است، زیرا اقامه نماز و
اداى زآات نیاز به یک سلسله تبلیغات دارد آه همان امر به معروف است؛ براى مثال، در مقدمه نماز
این آلام خود امر به معروف است ،« حَىّ على الصّلوة » : وقتى با بهترین و رساترین صدا م ىگوییم
آه بر نماز مقدم شده است. قرآن، خود اقامه نماز را نهى از منکر م ىداند؛ آنجا آه مى فرماید:
( سوره عنکبوت، آیه 45 ) )« اِنَّ الصَّلوةَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ و الْمُنکَرِ »
5) گرچه باید به اولویتها توجه داشت، اما آنچه مورد پسند اسلام است، سفارش به تمام معروف ها
و جلوگیرى از همه منکرات است.
به عبارت دیگر، زمانى ما به جامعه دلخواه م ىرسیم آه :
1) مرد و زن هر دو قیام آنند.
2) بر اساس ولایت و محبت امر و نهى آنند.
3) از خوبیها شروع آنند.
4) به همه نقاط مثبت و منفى توجه آنند.
این وظیفه عموم مسلمانان بود؛ اما از برخى آیات استفاده مى شود آه براى این دو فریضه بزرگ،
گروه ویژه اى نیز لازم است.
به نام خدا اولین وظیفه انبیا
ما در میان هر » : قرآن، اولین وظیفه همه انبیا را امر به معروف و نهى از منکر م ىداند و مى فرماید
امّتى، پیامبرى را مبعوث آردیم آه مهمترین وظیفه آنان دو چیز بود : یکى امر به یکتاپرستى آه
و دوم نهى از اطاعت طاغوتها آه بزرگ ترین منکرهاست ،« اَنِ اعْبُدُوااللَّه » بزرگ ترین معروف هاست
سوره نحل، آیه 36 : و لقد بعثنا فى آلّ امة رسولاً ان اعبدواالله و )«.« اِجْتَنِبُوا الطَّاغوتَ »
پیامبر اسلام آه نام و نشانش در تورات و انجیل » : اجتنبواالطاغوت ) در سوره اعراف نیز مى خوانیم
آمده، اوّلین وظیفه اش امر به معروف و نهى از منکر است) ( اعراف / 157 . الذین یتبعون
به نام خدا جایگاه امر به معروف در قرآن
مسأله امر به معروف از همان روزهاى اول بعثت در مکّه مورد عنایت اسلام بوده است.
بعنوان مثال در سوره والعصر آه شعار مسلمانان به هنگام جدایى از یکدیگر بود و در اوائل بعثت در
مکه نازل شده است، در جمله : تَواصَوْا بِالْحَقِّ و تَواصَوْا بِالصَّبْرِ، اشاره به امر به معروف مى آند.
به نام خدا آن که خود را نشناخت چگونه دیگری را می شناسد؟! آن که از صحیفة نفس خود آگاهی ندارد، از کدام کتاب و رساله طرفی می بندد؟! آن که گوهر ذات خود را تباه کرده است، چه بهره ای از زندگی برده است؟! آن که خود را فراموش کرده است، از یاد چه چیز خرسند است؟! آن که می پندارد کاری برتر از خودشناسی و خداشناسی است، چیست؟! آنکه در صقع ذات خود با تم ثّلات ملکی همدم و هم سخن نباشد، باید با چه اشباح وخیالات هم دهن باشد؟! آن که خود را برای همیشه درست نساخت، پس به چه کاری پرداخت؟! هشت: آن که معاش مادی را وسیلة مقامات معنوی نگیرد، سخت در خطاست. آن که از مرگ می ترسد، از خودش می ترسد! خود است و معرفت نفس اُم? حکمت است. است، دیگر سباحت وسیاحت را چه وزنی نهاده است؟! می اندیشد؟! آن که خود را متسخّر در تحت تدبیر متفرّد به جبروت نم ی یابد، در وحدت صنع صورت شگفتش چه می گوید؟! آن که در وادی مقد?س من کیستم؟ قدم ننهاده است، خرواری به خردلی. آن که طبیعتش را بر عقلش حاکم گردانیده است، در محکمة هر بخردی محکوم است.
آن که غذا را مسانخ مغتذی نیابد، هرزه خوار می گردد، و هرزه خوار هرزه گو و هرزه کار می شود. آن که کشتزارش را وجین نکند، از گیاه هرزه آزار بیند.
آن که تن آراست و روان آلاست، به چه ارج و بهاست؟!
آن که حق معرفت به نفس روزیش شده است، فیلسوف است، چه اینکه فلسفه، معرفت انسان به نفس
آن که در خود فرونرفته است و در بحار ملکوت سیر نکرده است و از دیار جبروت سر در نیاورده
آن که خود را جدولی از دریای بیکران هستی نیافته است، در تحصیل معارف و ارتقایش چه
آن که در اطوار خلقتش نمی اندیشد، سودای او سراسر زیان است.
آن که خود را زرع و زارع و مزرعة خویش نداند، از سعادت جاودانی با زبماند.
به نام خدا ریشه عقلى
امر به معروف و نهى از منکر یک ضرورت عقلى است. این مسأله بقدرى روشن است آه نگرانم اگر
توضیحى داده شود، همچون ابرى جلوى خورشید، از شفافیت آن بکاهد.
آدام عاقل است آه سکوت در مقابل خطر و انحراف راپسندیده و آن را محکوم نکند؟
آدام عقل است آه راهنمایى، دلسوزى، تشویق به آار خیر و جلوگیرى از مفاسد را لازم نداند؟
از آنجا آه دین اسلام مطابق با عقل و فطرت است، م ىتوان گفت آه تمام آیات و روایاتِ امر به
معروف و نهى از منکر، ما را به همین قضاوتِ روشن عقل ارشاد م ىآند.
به نام خدا عکس العمل حیوانات در برابر خطرها
مسأله هشدار و اخطار و یا فریاد در برابر خطرها و انحرافها، مخصوص انسانها نیست. در قرآن
مى خوانیم: همین آه مورچه اى دید حضرت سلیمان با لشکرش در حرآتند، فریاد زد و به سایر
مورچگان گفت: به لانه هاى خود بروید تا پایمال آنان نشوید) حَتّى اِذا اَتَوْا عَل ى وادِ النَّمْلِ قالَتْ نَمْلَةٌ
( یا اَیُّها النَّمْلُ اُدْخُلُوا مَساآِنَکُم لایَحْطِمَنَّکُم سُلَیمانُ و جُنُودُه و هُم لایَشْعُرونَ. نمل / 18
و همین آه هدهد در پرواز خود از فضاى آشور سبا متوجه انحراف مردم شد و دریافت آه مردم
خورشید پرستند، نزد حضرت سلیمان آمد و با ناله خود، از این انحراف شکایت آرد) وَجَدْتُها و قَومَها
( یَسجُدُونَ لِلشَّمْسِ مِن دُونِ اللّه ...نمل/ 24
بنابراین، فریاد در برابر انحراف و دلسوزى براى دیگران، نه تنها مسأل هاى فطرى براى انسانهاست،
بلکه ریشه غریزى در حیوانات دارد؛ لذا اگر گفته شود آه انسانِ بى تفاوت از حیوان پست تر است،
سخن گزافى نباشد، البته مسؤولیت همه مردم نسبت به امر به معروف و نهى از منکر یکسان
نیست؛ بلکه وظیفه علما و دولتمردان از دیگران بیشتر است)
به نام خدا ریشه هاى فطرى و غریزى امر به معروف و نهى از منکر
تمام پدران و مادران در طول تاریخ، فرزندان خود را به آارهایى واداشته و از آارهایى نهى آرده اند
بنابراین، مسأله امر و نهى و تشویق و هشدار، ریشه در درون هر انسانى دارد و مربوط به زمان و
مکان و یا نژاد و منطقه خاصّى نمى شود.هر مسأله اى این گونه فراگیر باشد، نشانه از فطرى بودن
آن دارد.
به نام خدا سیماى امر به معروف
* امر به معروف، نشانه عشق انسان به مکتب است.
* امر به معروف، نشانه عشق انسان به مردم است.
* امر به معروف، نشانه تعهد و سوز و علاقه انسان به سلامتى جامعه است.
* امر به معروف، نشانه تولّى و تبرّى است.
* امر به معروف، نشانه آزادى در جامعه است.
* امر به معروف، نشانه ارتباط میان آحاد مردم است.
* امر به معروف، نشانه فطرت بیدار است.
* امر به معروف، حضور و غیاب واجبات است ؛ چرا نماز نخواندى ؟ چرا روزه نگرفتى؟
* امر به معروف، ضامن اجراى تمام واجبات و نهى از منکر، ضامن ترک همه محرمات است.
* امر به معروف، تشویق نیکوآاران در جامعه است.
* امر به معروف، تذآر و آگاه آردن افراد جاهل است.
* نهى از منکر، تلخ آردن آام خلافکاران است.
* امر به معروف و نهى از منکر، گاز و ترمزى است آه ماشین جامعه راهدایت م ىآند.
* امر به معروف و نهى از منکر والدین است آه اساس تربیت آودک راتشکیل مى دهد.
* امر به معروف، سبب دلگرمى و تقویت افراد آم اراده م ىشود.
* امر به معروف، نشانه حضور در صحنه است.
* امر به معروف، مقام و حقى است آه خداوند به اهل ایمان داده تا بر اعمال یکدیگر نظارت داشته
باشند.
* نهى از منکر، جبران آننده آمبود تقواى بعضى از افراد جامعه است.
* امر به معروف، جامعه را رشد مى دهد و نهى از منکر، جامعه را از سقوط نجات مى دهد.
* امر به معروف حافظ مرزها و حقوق افراد است ؛ و جامعه ب ىفریاد، جامعه اى مرده است و افراد
ساآت، جماداتى متنفّس بیش نیستند.
* امر به معروف و نهى از منکر، نشانه غیرت دینى، احساس مسئولیت ومشکلات مردم را
مشکلات خود دانستن است.
* امر به معروف و نهى از منکر، نوعى قرنطینه روحى در برابر عی بها و گناهانِ مُسرى است.
* امر به معروف و نهى از منکر، نوعى انضباط اجتماعى است؛ یعنى محدود آردن تمایلات اشخاص
در برابر مصالح جامعه ؛ در واقع نوعى آنترل افراد لاابالى است.
* امر به معروف و نهى از منکر، نشانه رشد است. حضرت لوط در برابرگروه گناهکار پرسید: آیا در
میان شما یک نفر رشید هست تا مانع این آار شما شود؟( اَلَیسَ مِنْکُم رَجُلٌ رَشیدٌ. سوره هود /
( آیه 78
* با امر به معروف و نهى از منکر، مسائل داخلى جامعه حل م ىشود ومى تواند با دشمنان خارجى
مقابله آند.
در اهمیت امر به معروف همین بس آه علما به دلیل ارتباط قلبى انسان با آن (یعنى تنفر قلبى از
منکر)، آن را در اصول دین؛ و به دلیل برخوردهاى عملى، و اینکه یکى از واجبات است، آن را در ردیف
فروع دین مطرح آرده اند. شهید ثانى مى فرماید: آیات و روایات امر به معروف و نهى از منکر آنقدر
( زیاد است آه آمر را م ىشکند) گفتار ماه / ص 80
همین امروز اگر یک ابر قدرت یا قلدرى آه منطقه اى را بمباران م ىآند و بزرگترین منکرات را انجام
مى دهد، خود را در برابر فریاد همه آشورها ببیند، هرگز دست به این جنایت نمى زند. سکوت
جوامع بین المللى و ترس سردمداران و بى تفاوتى و بى خبرى توده هاى مردم سبب شده است
آه مستکبران جهانى در برابر بزرگترین منکرات خود هیچ احساس خطرى نکنند.
اگر آارخان هاى نیاز به بازرسى و نظارت مهندسان متخصص دارد، جامعه بشرى هم نیاز به نظارت و
بازرسى دانشمندان اسلام شناس دارد.
در حدیث م ىخوانیم : بهترین دوست آن است آه هنگام خلاف، مانع تو شود و بدترین دوست آن
است آه به تو تذآر ندهد. امام صادق علیه السلام مى فرماید: بهترین دوست من آسى است آه
عیب هاى مرا به من هدیه آند.
یعنى از خودش حساب پس « مؤمن همیشه مراقب آارهاى خود است » : در روایات مى خوانیم
مى گیرد.
آرى ! اگر ما از درون مراقب خود باشیم و مردم از برون مراقب ما باشند و در رأس، نظامى سیاسى
و حکومتى مشوق خوبیها و مانع بدیها باشد، بهترین امت خواهیم بود. چنان آه قرآن مى فرماید:
آُنْتُم خَیرَ اُمَّةٍ اُخرِجَت لِلنّاسِ تَأمُرُونَ بِالْمَعروفِ و تَنْهَوْن عن الْمُنکَرِ تُؤمِنُونَ بِاللّه( سوره آل عمران /
به نام خدا
هر توبه برابر و بازگشت است ؟
علامه ، سید محمد حسین طباطبایى (ره ) درباره توبه مى فرماید: توبه در لغت به معناى بازگشت است ، و توبه از بنده ، برگشت اوست به سوى پروردگارش با پشیمانى و بازگشت از سرپیچى ، و از جانب خداوند نیز توفیق وى به توبه یا آمرزش گناه او، مکرر گفته شد که هر توبه از بنده به سوى خدا، مساوى با دو برگشت خداوند به سوى بنده مى باشد - به حسب بیان قرآن - زیرا توبه یک عمل پسندیده اى است که محتاج به نیروست و نیرو دهنده هم خداست . پس توفیق کار خیر را اول خداوند عنایت مى کند تا بنده قادر به توبه مى شود و از گناه خود بر مى گردد، و سپس وقتى موفق به توبه شد، محتاج تطهیر از آلودگى گناهان و آمرزش است ؛ آنجا که نیز بار دیگر مشمول عنایت و رحمت و آمرزش خدا قرار مى گیرد. این دو عنایت برگشت خدا، همان دو توبه اى هستند که توبه بنده را در میان گرفته اند. قرآن مى فرماید: ثم تاب علیهم لیتوبوا و این نیز توبه دومى است ، و در میان این دو، توبه بنده قرار مى گیرد.
به نام خدا
سزاوار گریه کیست ؟
.: Weblog Themes By Pichak :.