بسم رب الشهداءوالصدیقین
موقعی که حضرت صاحبالامر ـ علیهالسلام ـ ظهور کنند همه جا پر از ظلم و جور و فساد است آیا در ایران شهری وجود دارد که از هرگونه فساد عاری و امن باشد؟
پیش از پرداختن به پاسخ سؤال تذکر این نکته ضروری است که پر شدن دنیای آخرالزمان از ظلم و ستم ـ که در روایات متعددی آمده است ـ به این معنی نیست که در آخرالزمان همة انسانها در ورطه فساد و تباهی غرق میشوند و انسانهای مؤمن و صالح در هیچ جای دنیا یافت نمیشوند. معنای صحیح این احادیث این است که در آخرالزمان جهان پر از ظلم و ستم میشود نه پر از ظالم و ستمگر. تفاوت این دو در این است که اگر بخواهد جهان پر از ظالم باشد باید همة انسانها ظالم باشند اما اگر جهان پر از ظلم باشد لازم نیست همه ظالم باشند بلکه ممکن است عدة معدودی به خاطر در اختیار داشتن قدرت و ثروت نامشروع جهان را از ستم آکنده نمایند در عین حالی که انسانهای صالح فراوانی نیز وجود دارند. برای تقریب به ذهن توجه به این مثال ساده میتواند مفید باشد:
اگر کسی بگوید فضای این اطاق پر از دود سیگار شد آیا معنای عبارت یاد شده این است که همة افرادی که در این اطاق حضور دارند سیگار میکشند؟ بدون تردید خیر. چون ممکن است یک نفر در این مکان سیگار بکشد اما تمام فضای اطاق را همین یک نفر پر از دود سیگار کند. محتوای روایات یاد شده نیز این است که در آخرالزمان جهان پر از ظلم میشود و نه پر از ظالم و ممکن است پر شدن جهان از ظلم به وسیلة عدة محدودی باشد که از قدرت و ثروت خود به شکل نامشروع استفاده میکنند نه اینکه همة انسانها ظالم و بیدادگر باشند.
هدف ما از طرح این مقدمه توجه دادن ذهن شما پرسشگر گرامی به این واقعیت است که اگر در روایات از پر شدن دنیا از ظلم و ستم سخن به میان آمده است معنای این روایت این نیست که در هیچ شهر و منطقهای انسانهای صالح یافت نمیشوند بلکه علیرغم وجود ظلم و فساد فراگیر ممکن است در مناطق مختلف دنیا انسانهای صالح و پرهیزگار فراوانی نیز باشند که از منتظران واقعی امام مهدی ـ علیهالسلام ـ بوده و در زمینهسازی برای ظهور آن حضرت از هیچ تلاشی دریغ نمیورزند.
اما در عین حال در احادیثی که از پیشوایان دینی نقل شده است از شهر مقدس قم به عنوان شهری که در آخرالزمان مرکز شیعیان واقعی بوده و پایگاه دانش و معرفت است نام برده شده است.
صفوان میگوید روزی نزد امام کاظم ـ علیهالسلام ـ بودم و سخن از مردم قم و میل آنان به حضرت مهدی ـ علیهالسلام ـ به میان آمد امام هفتم ـ علیهالسلام ـ فرمودند:
خداوند آنان را رحمت کند و از آنان خشنود باشد. و سپس ادامه دادند: بهشت هشت در دارد که یکی از آنها برای مردم قم است در میان شهرها و کشورها آنان نیکان و نخبگان شیعیان ما هستند. خداوند ولایت و دوستی ما را به طینت و سرشت آنان آمیخته است.[1]
و امام صادق ـ علیهالسلام ـ در حدیث دیگری فرمودهاند:
به زودی شهر کوفه از مؤمنان خالی میشود و علم و دانش از آنجا رخت بر میبندد و چون ماری که در گوشهای چنبره زده است محدود میگردد و از شهری که آن را قم مینامند ظهور میکند و آنجا پایگاه علم و فضیلت و معدن دانش و کمال میگردد به گونهای که روی زمین هیچ مستضعف (فکری) نمیماند که از دین آگاهی نداشته باشد حتی زنان پردهنشین. و این زمان نزدیک زمان ظهور قائم(عج) ما خواهد بود...[2]
در پایان تذکر این نکته ضروری است که معنای روایات یاد شده و روایات مشابه آن خالی بودن شهر مقدس قم از تمام مظاهر فساد و تباهی نیست بلکه ممکن است این شهر نیز از فتنههای آخرالزمان در امان نمانده و برخی از مظاهر فساد در آن نیز یافت شود لیکن براساس احادیث ابن شهر در مقایسه با سایر شهرها از وضعیت مطلوبتری برخوردار است.
برای مطالعه بیشتر به کتاب چشمادازی به حکومت مهدی(عج) نوشتة نجمالدین طبسی مراجعه کنید.
امام صادق ـ علیهالسلام ـ فرمودند:
درود خداوند بر قم پروردگار جهان سرزمینشان را از باران سیراب و برکاتش را بر آنان نازل میگرداند و گناهانشان را به حسنات مبدّل میسازد آنان اهل رکوع، سجود، قیام و قعودند چنانکه آنان فقیه، دانشمند و اهل درک و فهم هستند آنان اهل درایت و روایت و بینش و عبادتکنندگان نیکی هستند.
بحارالانوار، ج 60، ص 217
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 60، ص 217.
[2] . همان، ص 213.
بسم رب الشهداءوالصدیقین
کدام یک از نشانههای ظهور واقع شده است؟
یکی از آسیبهای جدی مباحث مهدویت، تطبیق است. تطبیق علایم ظهور بر حوادث، وقایع و ادعا کردن تحقق علایم به صورت قطعی، نه تنها قابل پذیرش و دفاع نیست، بلکه تولید آسیب میکند.
معارف عمیق مهدویت ضامن سلامت و سعادت جامعه و فرد فرد انسانهاست، اعتقاد به بشارتهای پیامبران گذشته و ائمه دین(ع) افراد با انگیزه و پرتوانی را در جامعه میتواند پرورش دهد، باور به حضور امامی ناظر بر اعمال، از جنبه فردی موجب پاک نگاه داشتن روح و پیراستن اعمال از زشتیهاست و از جنبه اجتماعی باعث همدلی مؤمنان و ایستادگی در برابر ظالمان میشود، کارکرد وسیع و عمیق آموزههای مهدوی، جذابیت خاص موضوع را نشان میدهد، به همین دلیل، قشرهای مختلف جامعه پرسشهای بسیاری در این موضوع دارند که لزوم پاسخگویی صحیح به آنها از راهی مطمئن بر کسی پوشیده نیست.
پژوهشکده مهدویت در کتاب "مهدویت، پرسشها و پاسخها" به برخی از شبهات اینگونه پاسخ میدهد:
علایم ظهور چیست؟
علائم ظهور، نشانههایی است که قبل از ظهور امام زمان(عج) به وقوع میپیوندد و از نزدیک شدن و حتمی بودن ظهور خبر میدهد و مایه امید مؤمنان و ترس و وحشت کافران میشود.
فرق بین علایم و شرایط ظهور چیست؟
شرایط ظهور وابستگی تام و تمام به ظهور امام مهدی(عج) دارد، ولی علائم ظهور فقط نشانه و اعلام نزدیک بودن ظهور است، برای ظهور امام باید شرایط جمع باشد، اما در علایم چنین مسئلهای لازم نیست، برای مثال یکی از شریط تحقق نماز، دخول وقت است تا وقت نماز نشود، نمیشود نماز خواند، همچنین یکی از نشانههای وقت نماز، اذانی است که از رادیو پخش میشود، لذا نماز خواندن متوقف بر پخش اذان نیست، بلکه صدای اذان نشانه داخل شدن وقت است، بنابراین ممکن است اذان گفته نشود ولی وقت داخل شده باشد و میتوان نماز خواند.
ثانیاً برای امر ظهور باید همه شرایط جمع باشد، برخلاف علایم که ظهور متوقف بر پدیدار شدن همه علائم و حضور همه نیست؛ مثلاً برای خواندن نماز باید همه شرایط از قبیل وقت، قبله، طهارت و ... با هم وجود داشته باشد.
ثالثاً ما نسبت به شرایط ظهور مکلف هستیم و باید زمینههای تحقق آن را مهیا سازیم، ولی نسبت به ظهور علایم و ایجاد آنها وظیفه نداریم.
آیا علائم ظهور بداءپذیر است؟
روایات، علائم ظهور را به دو قسم حتمی و غیرحتمی تقسیم کردهاند، بنابراین بداء در علایم غیرحتمی واقع میشود، اما در علایم حتمی نظرات مختلف است:
1. علایم حتمی بداپذیر نیست:
شیخ طوسی و برخی دیگر معتقدند علایم حتمی مورد بداء و تجدید نظر الهی واقع نمیشوند؛ زیرا در روایات به حتمی تصریح دارد و براساس فهم عرفی رخ دادن آن قطعی است؛ علاوه بر آن که اگر این علایم همه بداء بپذیرد، برخلاف ظواهر است و نتیجه این سخنان لغو بودن تقسیمبندی به حتمی و غیرحتمی است.
2. علایم حتمی بداءپذیر است:
مرحوم نوری و برخی دیگر معتقدند در علایم حتمی نیز بداء حاصل میشود؛ زیرا محتوم در روایات به معنای تغییرناپذیری نیست، بلکه چه بسا مراد مرتبهای است از تأکید که در آن منافاتی با تغییر در مرحلهای از انجام وجود آن ندارد؛ ضمن آنکه اگر قائل به بداء نباشیم، مقصود این است که دست خدا در این باره بسته شده باشد و همچنین روایاتی که احتمال ظهور را همیشه و یا ناگهانی بیان میکند، مشخص میکند که احتمال بداء در این علایم وجود دارد.
البته برخی هم قائل به تفصیل هستند و بداء را در اصل علایم حتمی قائل نیستند، اما در کیفیت آن قائل هستند؛ مثلاً میگویند سفیانی محتوم است و حتماً میآید، اما شاید کیفیتش بداء بپذیرد و تغییر کند.
کدام یک از نشانههای ظهور واقع شده است؟
یکی از آسیبهای جدی مباحث مهدویت، تطبیق است؛ لذا تطبیق علائم ظهور بر حوادث و وقایع و ادعا کردن تحقق علائم به صورت قطعی، نه تنها قابل پذیرش و دفاع نیست، بلکه تولید آسیب نیز میکند.
چندی پیش شخصی ادعا کرد که از علائم ظهور فقط 5 نشانه که حتمی هستند باقی مانده است که موجب نارضایتی و نگرانی فراوان شد تا جایی که برخی به تأمل، نقدی بر آن نوشتند.
بنابراین این سؤال با توجه به تطبیق، قابلیت پاسخ صریح و روشن ندارد؛ زیرا هیچ عالمی علم ندارد که این حادثه واقعاً همان علامت ظهور باشد، مثل روایت کشته شدن عبدالله که برخی آن را به پادشاه فعلی عربستان تطبیق دادهاند و تطبیق آن هیچگاه صحیح نیست. مثلا علامه مجلسی در ذیل روایتی مینویسد: این روایت که متن آن تغییر یافته و اشتباه دارد، سند آن به بدترین خلق خدا یعنی عمربن سعد میرسد، من آن را ذکر کردم تا دانسته شود همه حضرت مهدی(عج) را قبول دارند.
ضمن آنکه برخی از علامتها نشانه برای فرج و گشایش مؤمنان و یا خبر از یک اتفاق و واقعه است و ربطی به ظهور حضرت ندارد؛ مانند وقوع گرمای شدید یا روایات رایات سود که به بنی عباس اشاره دارد.
بسم رب الشهداءوالصدیقین
آیا آیاتی در قرآن هست که اشاره مستقیم به امام زمان(عج) دارد؟
برای مشخص شدن پاسخ، نیاز به بیان مقدمه ای است . از دو دسته آیات قرآن، می توان برای وجود حضرت ولی عصر (عج) و ظهور آن حضرت استفاده نمود: البته باید دانست که قرآن به صورت کلی سخن می گوید و برای تشریح و تفسیر آن باید به سراغ آگاهان از حقایق قرآنی ـ معصومین (ع) ـ رفت که «الراسخون فی العلم» (آل عمران7) هستند. به عبارت دیگر، وظیفه و مسئولیت روشنگری و بیان مقصود آیات قرآن به حجت های الهی واگذار شده است. (حدیث ثقلین، مستدرک حاکم، ج 3 ، ص 148، طبع داردالمعرفه، بیروت)
از دو دسته آیات قرآن، می توان برای وجود حضرت ولی عصر (عج) و ظهور آن حضرت استفاده نمود:
1 ـ آیاتی که ضرورت وجود حجت الهی را در زمین بیان می کنند.:
از نظر قرآن کریم، در طول تاریخ زندگی بشر، هیچ گاه زمین از حجت خدا خالی نبوده و خداوند برای هر امتی فردی مناسب را برگزیده تا انسان ها را در راه رسیدن به کمال مطلوب رهنمون باشند؛ چنان که خداوند سبحان فرمود: «إِنَّمَا أَنتَ مُنذِرٌ ? وَلِکُلِّ قَوْمٍ هَادٍ» (به درستی که تو بیم دهنده ای و برای هر جامعه راهنمایی هست. رعد/7)
پس همواره یک بیم دهنده و هدایتگر در جوامع انسانی حضور دارد که از جانب خدا برگزیده شده است. امام صادق(ع) در تفسیر آیه یاد شده فرمود: «در هر زمانی امامی از خاندان ما وجود دارد که مردم را به آنچه رسول الله آورده (دین اسلام) هدایت می کند». («و فی کل زمان امام منا یهدیهم الی ما جاء به رسول الله (ص) » (مجلسی، بحارالانوار، ج 23 ، ص 5)
از مجموع این آیه و روایت، ضرورت وجود حجت الهی به عنوان هدایت گر در هر عصر، به خوبی فهمیده می شود.
دلیل دیگر بر ضرورت وجود امام معصوم در جامعه این است که قرآن مبین و مفسر لازم دارد و به جز امام معصوم کسی به تمام معانی و خصوصیات آیات قرآن از محکمات و متشابهات آگاه نیست. پس به حکم عقل قطعی پس از رسول، امام معصوم لازم است. (بانوی اصفهانی، سیده نصرت امین ، مخزن العرفان در تفسیرقران، ج 3، ص 39، توضیح آیه ی 44 ،نحل)
امامان معصوم (ع) مایه آرامش و امنیت هستی و واسطه فیض الهی اند و نعمات و برکات خداوند متعال به واسطه آنها و به یمن حضورشان به انسان ها داده می شود، که اگر لحظه ای برکت وجودشان نباشد، زمین اهلش را فرو می برد. ( در بحارالانوار، به مقوله ای لزوم وجود همیشگی رهبر آسمانی بر می خوریم. (مجلسی بحارالانوار، ج 23 ، ص 56))
اما این که مصداق این امام معصوم کیست و چه هویتی دارد،روایات فراوانی وارد شده که بیان می دارند این فرد امام مهدی فرزند امام حسن عسکری (ع) است و ... . ( ر.ک: صافی، لطف الله، منتخب الاثر؛ طبرسی نوری، میرزا حسین، النجم الثاقب؛ مجلسی بحارالانوار)
2 ـ آیاتی که بشارت به حکومت صالحان و مومنان بر روی زمین می دهد:
بر اساس ده ها آیه از قرآن کریم موضوع ظهور حضرت مهدی (عج) قابل استناد است. تمرکز غالب این آیات بر بشارت به بندگان صالح و مستضعف برای بازستادن حق خود و رسیدن به قدرت و ایجاد یک حکومت واحد جهانی مبتنی بر حق و عدل و غلبه اسلام بر تمامی مکاتب و ادیان است. قرآن کریم از یک سو بیان می کند این بشارت در بعضی کتب آسمانی دیگر هم آمده است: «و همانا در زبور بعد از ذکر (تورات) نوشتیم که زمین را بندگان شایسته من به ارث خواهند برد». («وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ» ، انبیاء /150)
از سوی دیگر این بشارت را به اراده خداوند استناد می دهد: «و خواستیم بر مستضعفان روی زمین منت نهیم و آنان را پیشوایان و وارثان گردانیم»(قصص/5) این آیات بشارت به ظهور می دهند که در تفسیر آنها روایات زیادی وجود دارد.
در آیه ای دیگر خداوند حکومت و جانشینی مومنان و صالحان را به عنوان «وعده ی الهی» بر بندگان با ایمان خود بیان می کند و امنیت و آرامش را مژده می دهد: «خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده اند، وعده داده است که حتماً آنان را در این زمین جانشین (خود) قرار دهد و آن دینی را که بر ایشان پسندیده است، به سودشان مستقر کند و بیمشان را به امنیت مبدل گرداند تا مرا عبادت کنند و ... ». (نور 55)
روایات معصومان (ع) این آیه را بر حضرت حجت ولی عصر (عج) و اصحاب او منطبق نموده اند. (رک: فرزی، محمدعلی، امید سبز، ص 34)
آیات متعددی در شان امام مهدی (عج) هست که امامان معصوم (ع) تفسیر، تاویل و تطبیق این آیات را بر وجود مقدس امام زمان (عج) و حکومت جهانی ان عدالت گستر بیان نموده اند . در زمینه ظهور و قیام آن حضرت و جامعه آرمانى مهدوى، مىتوان توصیفات و اشارات زیر را از قرآن به دست آورد :
1. غلبه نهایى حقّ بر باطل و شکست جبهه کفر و فساد و نفاق(12) ؛
2. جانشینى و خلافت مستضعفان بر روى زمین و حاکمیت صالحان و نیکان(13) ؛
3. گسترش و فراگیرى دین حقّ در برههاى خاص از زمان(14) ؛
4. از آن روز موعود، تحت عناوین ایام اللّه(15)، وقت معلوم(16)، روز نصرت و پیروزى(17) و طلوع فجر و سلامتى(18) و... یاد شده است ؛
5. در آیاتى از آن حضرت با نامهاى نعمت باطنى(19)، بقیة اللّه(20)، کلمه باقیه(21)، اولى الامر(22) ؛ مهتدون(23) (مهدى) ؛ اقامه کننده نماز(24)، مضطرّ(25)، جنب اللَّه(26)، حزب اللَّه(27)، فجر(28)، «نهار اذا تجلى»(29) و... نام برده است.
6. خداوند، [با مهدى موعود]، نور خود را کامل مىکند(30) ؛
7. در آن عصر، زمین بعد از مرگش، زنده مىشود(31) ؛
8. او منصور از جانب خدا و انتقام گیرنده از دشمنان است(32) ؛
9. زمین، به نور پروردگار، روشن خواهد شد(33) ؛
10. در روز پیروزى، ایمان آوردن کافران، سودى به حالشان نخواهد داشت(34) ؛
11. هر چه در روى زمین است، تسلیم و مطاع او خواهند شد(35) ؛
12. حضرت مهدى «یَهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ یَشاءُ» است(36) ؛
13. او تأمین کننده امنیت و آرامش در روى زمین است(37).
برای توضیح بیشتر به چند آیه به طور خلاصه اشاره می شود:
:خداوند در آیه 55 سوره نور می فرماید:
«وَعَدَاللهُ الَّذینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصّالحاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّنَّهُمْ فی الاَرْضِ کَما اسْتَخْلَفَ الَّذینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دینَهُمُ الِّذی ارْتَضی لَهُمْ وَ لَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ اَمْناً یَعْبُدُونَنی لا یُشْرِکُونَ بی شَیْئاً وَ مَنْ کَفَرَ بَعْدَ ذلِکَ فَاٌولئِکَ هُمُ الْفاسِقُونَ»؛« [خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده و اعمال صالح انجام دادهاند وعده داده که آنها را به یقین خلیفه روی زمین کند، آن گونه که پیشینیان آنها را خلافت (روی زمین) بخشید، و دین و آیینی را که برای آنها پسندیده است پا برجا و ریشه دار سازد ، و بیم و ترس آنها را به آرامش و امنّیت مبدّل کند، آن چنان میشود که تنها مرا میپرستند ، و چیزی را شریک من نخواهند کرد، و کسانی که بعد از آن کافر شوند آنها فاسقند]» . در این آیه با صراحت به مؤمنان صالح بشارت داده شده است که سرانجام حکومت روی زمین را در دست خواهند گرفت ، و دین اسلام فراگیر خواهد شد، و ناامنی ها و وحشت ها به آرامش و امنّیت مبدّل میگردد، شرک از سراسر جهان برچیده میشود ، و بندگان خدا با آزادی به پرستش خدای یگانه ادامه میدهند ، و نسبت به همگان اتمام حجت میشود، به گونهای که اگر کسی بعد از آن بخواهد راه کفر را بپوید، مقصر و فاسق خواهد بود. (مخصوصاً در بخش آخر آیه دقت کنید). گرچه این امور مهم که مورد وعده الهی بوده است در عصر پیامبر اکرم (ص) و زمانهای بعد از آن در مقیاس نسبتاً وسیعی برای مسلمین جهان تحقق یافت و اسلام که روزی در چنگال دشمنان چنان گرفتار بود که مجال کمترین ظهور و بروزی به آن نمیدادند ، و مسلمانان دائماً در ترس و وحشت به سر میبردند، سرانجام نه فقط شبه جزیره عرب، بلکه بخشهای عظیمی از جهان را فرا گرفت و دشمنان در تمام جبههها شکست خوردند؛ ولی با این حال حکومت جهانی اسلام که سراسر دنیا را فرا گیرد و شرک و بتپرستی را به کلی ریشه کن سازد، و امنیّت و آرامش و آزادی و توحید خالص را همه جا گسترش دهد، هنوز تحقق نیافته است. پس باید در انتظار تحقق آن بود. این امر مطابق روایت متواتره در عصر قیام مهدی(ع) تحقق خواهد یافت، بنابراین یکی از مصادیق این آیه در عصر پیامبر (ص) و اعصار مقارن آن حاصل شد و شکل وسیعترش در عصر قیام مهدی (ع) خواهد بود و این دو با هم منافاتی ندارد، و این وعدة در هر دو مرحله باید تحقق یابد ( پیام قرآن ج 9، حضرت آیت الله مکارم شیرازی).
همچنین در قرآن میفرماید: «وَ لَقَدْ کَتَبْنا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّّّ الارْضَ یَرِثُها عِبادیَ الصّالِحُونَ» که مفاد ظاهر آن این است که: «و هر آینه ما در زبور بعد از ذکر نوشتیم که البته بندگان صالح من وارث زمین میگردند». این آیه از بشارت حتمی الهی خبر میدهد که شایستگان و صلحاء، وارث زمین و صاحب آن میشوند و چون در آیات قبل از این آیه از زمین خاصی سخنی به میان نیامده است لذا الف و لام «الأرض»، الف و لام عهد نخواهد بود چون ظاهر این است که مراد تمام زمین است. بنابر این، آیه خبر از روزگاری میدهد که زمین و ادارة آن در همة قارهها و همة مناطق و معادن آن در اختیار بندگان شایسته خدا در آید، چنانکه در آیات دیگر نیز همین وعده را فرموده است. مانند آیة: : «وَ نُریدَ أَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذینَ اسْتَضْفِوُا فِی الْأَرْضِ وَ َنْجَعَلَهُمْ أَئِمَّهً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثینَ؛قصص/5 و اراده کردهایم که بر کسانی که در زمین ضعیف و ذلیل نگه داشته شدهاند منت گذارده و آنان را پیشوایان و وارثان زمین گردانیم»و... .
...................) Anotates (.................
.
12) ر.ک : اسراء (17)، آیه 81.
13) قصص (28)، آیه 5، انبیاء (21)، آیه 105.
14) توبه (9)، آیه 23.
15) ر.ک : جاثیه (45)، آیه 14، ابراهیم (14)، آیه 5.
16) ر.ک : حجر (15)، آیات 36-38.
17) عنکبوت (29)، آیه 10.
18) قدر (97)، آیه 50.
19) لقمان (31)، آیه 20.
20) هود (11)، آیه 86.
21) زخرف (43)، آیه 28.
22) نساء (4)، آیه 59.
23) بقره (2)، آیه 9.
24) حج (22)، آیه 41.
25) نمل (27)، آیه 62.
26) زمر (39)، آیه 56.
27) مجادله (58)، آیه 22.
28) فجر (89)، آیه 1.
29) لیل (92)، آیه 2.
30) صف (61)، آیه 8.
31) حدید (57)، آیه 17.
32) شورى (42)، آیه 41.
33) زمر (39)، آیه 69.
34) سجده (32)، آیه 29.
35) آل عمران (3)، آیه 8.
36) نور (24)، آیه 35.
37) همان، آیه 55.
38) انبیاء (21)، آیه 105.
39) پرسشها و پاسخها، ص 185.
برای مطالعه بیشتر ر.ک:
1. مهدویت(پیش از ظهور)، رحیم کارگر (نشر معارف)
بسم رب الشهداءوالصدیقین
طریق کسب معرفت به حضرت ؟
پاسخ: برای کسب معرفت از راههای زیر میتوان بهره برد که هر یک دیگری را کامل میکند:
الف. راه عقل؛ اگر انسان کمی اندیشه کند درمییابد برای رسیدن به سعادت و نیل به هدف از خلقت خود، نیاز به راهنمایی از طرف خداوند دارد. پس باید از طرف خداوند افرادی برای رساندن پیام خداوند(نبوت و رسالت) انتخاب شوند. از این رو، عقل در مییابد نیاز به وحی و بعثت انبیاء دارد.
انسان علاوه بر آن که نیاز به وحی و ابلاغ آن به وسیله انبیاء دارد همچنین به تعلیم و تبیین آن توسط آنها نیز نیازمند است، زیرا از یک طرف، وحیهای الهی در بسیاری از موارد حالت کلی دارد و از طرف دیگر عقل بشر محدود بوده و توانایی درک درست و کامل وحیها را ندارد. بر این اساس، انسان نیازمند فرمایشات و توضیحات انبیاء میباشد.
گفتنی است انسان علاوه بر جسم، دارای روح است که شخصیت اصلی او را تشکیل میدهد. روح نیز همچون جسم دارای نیازمندیها بوده و گرفتار آفتها و بیماریها میشود.
روح اگر بخواهد رشد و تعالی پیدا کند باید تحت تربیت قرار گرفته و تزکیه شود، نیازهای معنوی او تامین شود، آفتهایی که به آن دچار شده و یا ممکن است دچار شود شناسایی شده و با آن مبارزه شود. این مهم(رفع نیازها و مبارزه با آفتها) فقط در سایه تربیت یک مربی پاک امکان دارد. از این رو خداوند تزکیه و طهارت نفوس را وظیفه انبیاء شمرده است و در قرآن میفرماید: " لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ إِذْ بَعَثَ فِیهِمْ رَسُولاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ"(آل عمران،164).
با بعثت آخرین پیامبر و رسول خدا حضرت محمد(ص) پیامهایی که باید از طرف خداوند نازل میشد فرستاده شد و در اختیار انسان قرار گرفت که همان قرآن کریم بود. و تا زمانی که پیامبر در میان مردم بود به مقدار استعدادها و تواناییهای مردم آن زمان دین را برایشان تبیین کرد و به تزکیه نفوس پرداخت. البته تبیین دین پیامبر بر اساس علوم الهی بود که پیامبر در اختیار داشت و به جهت داشتن عصمتی که داشت ارشاد و تزکیه مردم را انجام میداد.
عقل میگوید: بعد از رحلت پیامبر(ص) نیز باید فردی مانند او (عالم به علم الهی و معصوم از هر خطا) باشد تا وظیفه تبیین دین و تزکیه مردم را به عهده بگیرد. پس باید در هر زمان انسان عالم و معصومی همچون پیامبر باشد تا انسان به واسطه هدایتها و ارشادات او راه کمال را بپیمایند. اما اینکه چنین فرد چه کسی میتواند باشد باید از پیامبر پرسید، زیرا ما توانایی شناخت انسان عالم معصوم را نداریم.
پس راه نقل(استفاده از گفتار) را باید مورد بررسی قرار دهیم.
ب. راه نقل؛ در احادیثی که از پیامبر(ص) (و همچنین از پیشوایان معصوم) به ما رسیده است علاوه بر تاکید بر نیاز انسان به عالم معصوم، افرادی که بعد از پیامبر عهده دار خلافت و جانشینی پیامبر عهدهدار خلافت و جانشینی پیامبر هستند معرفی شدهاند، از جمله در حدیث معروف ثقلین پیامبر فرمود: من دو شیء گرانبها در میان شما میگذارم یکی کتاب خدا و دیگری اهل بیتم، اگر به این دو تمسک کنید(و از آنها پیروی کنید) هرگز گمراه نمیشوید، این دو هرگز از هم جدا نمیشوند تا در حوض(کوثر در قیامت) بر من وارد شوند.
طبق این حدیث باید همیشه یک نفر از اهل بیت که عالم کامل و معصوم است در کنار قرآن باشد(چون قرآن دریای علم بوده و از هر خط دور است).
و در حدیث معروف دیگر پیامبر فرمود: خلفا و جانشینان من دوازده نفرند.
طبق این حدیث آن اهل بیت که در کنار قرآن هستند دوازده نفر خواهند بود.
و در احادیث متعدد دیگر خداوند نام این دوازده نفر را ذکر کرده است. به عنوان نمونه، وقتی آیه " أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ" نازل شد، از پیامبر در مورد اولی الامر سؤال شد که که آنان چه کسانی هستند؟ پیامبر آنان را معرفی کرد که اول آنها علی بن ابیطالب است و سپس نام باقی امامان را تا امام مهدی(ع) فرمود.
پس ما به کمک عقل و نقل فهمیدیم که امام زمان(ع) که در کنار قرآن قرار دارد و عالم به علم الهی و معصوم است همان امام مهدی(ع) است.
البته ما باید با تفکر بیشتر و با استفاده از روایات، ادعیه و زیارات معرفت خود را نسبت به امام و مقام او بیشتر و عمیقتر کنیم.
گفتنی است اگر انسان سعی کند ایمان را در خود تقویت کند و به وظایف دینی عمل کند خداوند عنایت بیشتری به او کرده و او را در شناخت بهتر و کاملتر امام کمک میکند.
ب. از راههای مختلف میتوان فهمید که انسان چه مقدار از معرفت به امام را پیدا کرده است از جمله:
ـ چه مقدار به او محبت دارد و به یاد اوست؛
ـ در مقابل شبهات تا چه اندازه خود را میتواند حفظ کند و عقیده صحیح خود را از دست ندهد.
ـ به وظایف دینی چه مقدار توجه دارد و به آنها عمل میکند.
هر اندازه که محبت و یاد امام بیشتر باشد و توجه به وظایف دینی دقیقتر و کاملتر باشد و انسان در برابر شبهات مقاوم تر باشد به همان اندازه معرفت پیدا کرده است.
بسم رب الشهداءوالصدیقین
فواید امام غایب چیست؟
امام واسطه ی فیض الهی است و او است که رابط میان علام مادی و ربوبی است، اگر امام در روی کره ی خاکی نبود نوع انسان منقرض می گشت و اگر او نباشد خداوند به حد کامل شناخته نمی شود و در نتیجه عبادت نمی شود و رابطه ی بین عالم مادی و دستگاه آفرینش قطع می شود .
قلب مقدس امام است که به منزله ی ترانسفورماتوری است که جریان برق کارخانه را به میلیون ها لامپ می رساند ، امام قلب عالم وجود و رهبر و مربی نوع انسان ها است .
در همین راستا روایتی از امام سجاد (ع) است که حضرت می فرمایند : از روز ی که خداوند متعال آدم را خلق کرد تا کنون هیچگاه زمین از حجت خدا خالی نبوده است ولی آن حجت گاهی ظاهر و مشهود بوده است و گاهی پنهان و غایب . و زمین تا قیامت از حجت خدا خالی نخواهد ماند .
از حضرتش سوال شد : چگونه مردم از امام غایب نفع می برند ؟ فرمود : همان گونه که از خورشید پس ابر منتفع می گردند .(1) در احادیث متعددی که پیرامون فلسفه و فایده ی امام در دوران غیبت به ما رسیده است فواید گوناگونی را برای ما عنوان فرموده اند که ما در اینجا به برخی ار آن ها می پردازیم .
1. امام غایب واسطه ی فیض و امان اهل زمین است .
از پیامبر اکرم (ص) سوال شد وجود مهدی (عج) در عصر غیبت چه فایده ای دارد ؟ حضرت فرمودند : به خداوندی که مرا به پیامبری مبعوث فرموده است ، مردم از وجئد آن امام غایب منفعت می برند و از نور ولایتش در طول غیبتش بهره می گیرند ، چنانچه ار آفتاب پشت ابر استفاده می کنند .(2) و خود وجود نازنین حضرت ولی عصر (عج) فرموده اند همانگونه که مردم از خورشید پشت ابر بهره مند می شوند از من در زمان غیبتم بهره مند می شوند و همانا من سبب آرامش و امنیت مرده روی کره ی زمین هستم چنانچه ستارگان امان اهل آسمان باشند .(3)
2. اثر امید بخشی به انسانها
ایمان و اعتقاد به امام غایب سبب امیدواری مسلمانان به آینده پر مهر و درخشان خویش در عصر ظهور محبوب و امامشان می گردد. جامعه ی شیعی طبق اعتقاد خویش به وجود امام شاهد و زنده همواره انتظار بازگشت آن یار سفر کرده که صد قافله دل همراه اوست را می کشد . شیعه هر چند آن محبوب را در میان خود نمی بیند اما خود را نتها و جدای از او هم نمی داند . و ما این گونه اعتقاد داریم که امام غایب (عج) همواه مراقب حال و وضع شیعیان خویش می باشد و همین مساله باعث می شود که ما پیروانش به امید لطف و عنایت حضرتش برای رسیدن به یک وضع مطلوب تلاش کنیم و در انتظار آن منتظر بسر بریم ، چنانچه خود حضرتفرمودهاند : ما در رسیدگی و سرپرستی شما کوتاهی نمی کنیم و یاد شما را از خاطر نمی بریم ،پس تقوای الهی پیشه کنید و ما را یاری کنید تا از فتنه ای که بهشما روی روی می آورد شما را نجات دهیم.(4)
3. حافظ دین خدا
حضرت علی (ع) در این رابطه می فرمایند به برکت آن امام گروهی از مردم برای دفاع از دین و در هم کوبیدن فتنه ها آماده می شوند چنانچه شمشیر و تیر به دست آهنگر تیز می گردد.چشم آن ها به واسطه ی قرآن روشن است ، تفسیر و معانی قرآن در گوششان گفته می شود و شب ئ روز از جام حکمت و علوم الهی سیراب می شوند. (5)
منابع و مدارک ارجاع داده شده:
ینابیع الموده / ج2/ ص 217
قندوزی حنفی / ینابیع الموده/ ج3 / ص170
صدوق / کمال الدین / ص 485
احتجاج طبرسی / ج2 / ص497
.: Weblog Themes By Pichak :.