سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تاریخ : جمعه 91/12/25 | 2:39 عصر | نویسنده : علی اصغربامری

به نام خدا

واردات قلبی

« قد احیی ، عقله و امات نفسه ، حتی دق جلیله و لطف غلیظه و برق له‏
لامع کثیر البرق ، فابان له الطریق و سلک به السبیل و تدافعته الابواب‏
الی باب السلامه ، و ثبتت رجلاه بطمانینه بدنه فی قرار الامن و الراحه بما
استعمل قلبه و ارضی ربه » ( 1 ) .
عقل خویش را زنده و نفس خویش را میرانده است ، تا آنجا که ستبری‏های‏
بدن تبدیل به نازکی و خشونتهای روح تبدیل به نرمی شده است و برق پر نوری‏
بر قلب او جهیده و راهرا بر او روشن و او را به رهروی سوق داده است ،
پیوسته از این منزل به آن منزل برده شده است تا به آخرین منزل که منزل‏
سلامت و بارانداز اقامت است رسیده و پاهایش همراه بدن آرام او در
قرارگاه امن و آسایش ، ثابت ایستاده است این همه به

موجب اینست که دل و ضمیر خود را به کار گرفته و پروردگار خویش را
خوشنود ساخته است .
در این جمله‏ها چنانکه می‏بینیم سخن از زندگی دیگری است که زندگی عقل‏
خوانده شده است ، سخن از مجاهده و میراندن نفس اماره است ، سخن از
ریاضت بدن و روح است ، سخن از برقی است که بر اثر مجاهده در دل سالک‏
می‏جهد و دنیای او را روشن می‏کند ، سخن از منازل و مراحلی است که یک روح‏
مشتاق و سالک به ترتیب طی می‏کند تا به منزل مقصود که آخرین حد سیر و
صعود معنوی بشر است می‏رسد :
" « یا ایها الانسان انک کادح الی ربک کدحا فملاقیه »" ( 1 ) .
سخن از طمانینه و آرامشی است که نصیب قلب ناآرام و پراضطراب و پر
ظرفیت بشر در نهایت امر می‏گردد :
« الا بذکر الله تطمئن القلوب »( 2 ) .
در خطبه 228 اهتمام این طبقه به زندگی دل چنین توصیف شده است :
" « یرون اهل الدنیا لیعظمون موت اجسادهم و هم اشد اعظاما لموت‏
قلوب احیائهم » " ( 3 ) .
اهل دنیا مردن بدن خویش را بزرگ می‏شمارند اما آنها برای مردن دل‏
خودشان اهمیت قائل هستند و آن را بزرگتر می‏شمارند .
خلسه‏ها و جذبه‏هائی که روحهای مستعد را می‏رباید و بدان سو می‏کشد این‏
چنین بیان شده است :
" « صحبوا الدنیا بابدان ارواحها معلقه بالمحل الاعلی » " ( 1 ) .
با دنیا و اهل دنیا با بدنهائی معاشرت کردند که روحهای آن بدنها به‏
بالاترین جایگاهها پیوسته بود .
" « لولا الاجل الذی کتب لهم لم تستقر ارواحهم فی اجسادهم طرفه عین‏
شوقا الی الثواب و خوفا من العقاب » " ( 2 ) .
اگر اجل مقدر و محتوم آنها نبود روحهای آنها در بدنهاشان یک چشم به هم‏
زدن باقی نمی‏ماند از شدت عشق و شوق به کرامتهای الهی و خوف از عقوبتهای‏
او .
" « قد اخلص لله سبحانه فاستخلصه » " ( 3 ) .
او خود را و عمل خود را برای خدا خالص کرده است خداوند نیز به لطف و
عنایت خاص خویش ، او را مخصوص خویش قرار داده است .
علوم افاضی و اشراقی که در نتیجه تهذیب نفس و طی طریق عبودیت بر
قلب سالکان راه سرازیر می‏شود و یقین جازمی که نصیب آنان می‏گردد این‏
چنین بیان شده است :
" « هجم بهم العلم علی حقیقه البصیره و باشروا روح الیقین و استلانوا
ما استوعره المترفون و انسوا بما استوحش منه الجاهلون » " ( 4 ) .
علمی که بر پایه بینش کامل است بر قلبهای آنان هجوم آورده است روح‏
یقین را لمس کرده‏اند ، آنچه بر اهل تنعم سخت و دشوار است بر آنان نرم‏
گشته است و با آن چیزی که

جاهلان از آن دروحشتند انس گرفته‏اند .