سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تاریخ : پنج شنبه 91/12/3 | 11:37 عصر | نویسنده : علی اصغربامری

به نام خدا

شاگرد و استاد شیطان

ممکن است‏شاگردى در اوایل امر، نزد استادى درس فرا گیرد، ولى سرانجام از استاد خود ماهرتر گردد. انسان در دو حوزه خیر و شر و در دو قوس صعود و نزول، از معلمان خود برتر مى‏شود.

بیان مطلب این است که غیر انسان یا اصلا حرکتى ندارند یا سقف حرکتش محدود است. مرحله تجرد فرشتگان که معلم علوم و اعمال خیر انسانى هستند و از راه الهام و امداد غیبى به او کمک مى‏کنند، ثابت است:

«و ما منا الا له مقام معلوم‏» (41)

ولى انسانى که خلیفة الله است، در ابتداى امر از معلمان فرشته خوى خود، مدد مى‏گیرد تا از ملک پران شود; زیرا ملک مقامى دارد و انسان مقامى برتر و مى‏تواند از قلمرو فرشته‏ها بگذرد; یعنى نسبت‏به او در پیشگاه خداوند مقربتر گردد. شیطان نیز چون جن است، مکر و حیله‏اش در محدوده خیال و وهم است نه در محدوده عقل، ولى انسان مى‏تواند از نظر عقل نظرى خردمند و فرزانه، ولى از نظر عقل عملى منحرف باشد چنین انسانى معلم شیطان خواهد بود.

بنابراین، انسان از یک سو به جایى مى‏رسد که فرشتگان از او علم مى‏آموزند و خدمتگذار اویند:

«و ان الملائکة لخدامنا و خدام محبینا» (42)

و از سوى دیگر به جایى مى‏رسد که شیطان مقلد او مى‏شود و از او مکر مى‏آموزد. برتر شدن انسان از فرشته که «غنیمت گیرى‏» است، مکرر در نظم و نثر فارسى و عربى آمده، اما سقوط انسان که «غرامت‏دهى‏» است، کمتر مطرح شده است; که گاهى انسان در قوس نزول، چنان تنزل مى‏کند که از ابلیس بدتر مى‏شود.

انسان از آن جهت که داراى گوهر روح متحرک است، اگر عقل و هوش فراهم کند ولى عقل نظرى وى با عقل عملى، هماهنگ نباشد بدین معنا که دانشهاى گوناگونى فراهم کند و علوم بسیارى بیندوزد، ولى فضیلتى نیندوزد، این علوم بى شمار در اختیار وهم، شهوت و غضب او قرار مى‏گیرد و روح او را به طرف نزول و درکات مى‏کشاند. در اوایل امر، شیطنت او در حد «حال‏» است و سپس در حد «ملکه‏» و او جزو

«شیاطین الانس و الجن‏» (43)

مى‏شود و آنگاه کارى مى‏کند که شیطان نکرده است و نمى‏کند.

شیطان یا همان ابلیس معروف، به خدا معتقد بود. او گرچه دیگران را به بت‏پرستى فرا مى‏خواند ولى خود، بت پرست نبود. از این رو به خدا عرض کرد:

«فبعزتک لاغوینهم اجمعین‏» (44)

به عزت تو سوگند، من فرزندان آدم را فریب مى‏دهم (45) ;

از این‏که شیطان به عزت حق، سوگند یاد کرد معلوم مى‏شود به خدا و عزت او معتقد است; ولى کسانى که شاگردى شیطان را به عهده گرفته‏اند، چون داراى روح قوى و قابلیتى بیش از قابلیت‏شیطانند، در تنزل و سقوط از شیطان هم پایینتر مى‏روند. از این رو به جایى مى‏رسند که ملحد خواهند شد و اصلا خدا را قبول نخواهند داشت تا به او سوگند یاد کنند. پس از نظر غرامت، انسان به جایى مى‏رسد که از شیطان پایینتر مى‏رود و سقوط مى‏کند.

به همین جهت اختلاف مراتبى که در بین انسانها راه دارد در انواع دیگر وجود ندارد; مثلا، بین سیبهاى خوب و بد فاصله محدودى وجود دارد و به طور کلى در گیاهان، جمادات و حیوانات، تفاوت میان دو طرف خوب و بد، محدود و کم است; اما فاصله میان دو نبش انسانیت از بى‏کران تا بى‏کران است و چون موجودى ابدى است، اگر فاتح شود غنیمت ابدى و اگر ببازد غرامت ابدى در انتظار اوست.

منبع:اخلاق درقران