سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تاریخ : پنج شنبه 91/12/3 | 8:34 عصر | نویسنده : علی اصغربامری

به نام خدا

راه حل مشکل

آنچه گفتیم تحلیل درد بود; راه درمان را نیز باید بشناسیم. چون تهذیب روح، بدون شناخت درد و آشنایى با راه درمان آن ممکن نیست.

راه حلى که قرآن ارائه مى‏دهد یکى «مراقبت از خود»، و دیگرى «یاد خدا» است; انسان باید اولا مواظب جلسات، خواندنیها، شنیدنیها، خوردنیها وپوشیدنیهاى خود باشد; مواظب باشد چه سخنى را مى‏شنود و چه مى‏گوید، دقت کند که در کنار سفره غذاى حلال مى‏نشیند یا حرام؟ لباسى را که بر تن مى‏کند باید گذشته از حلال بودن، لباس شهرت نباشد. گاهى شخص لباسى مى‏پوشد تا مشهور شود و هنگامى که از کوى و برزن مى‏گذرد لباسش جلب توجه کند. این نشان مى‏دهد که او گرفتار خود بینى است.

اگر انسان، مواظب جلسات علمى خود باشد و سخنى جز براى رضاى خدا و به سود جامعه اسلامى نگوید، به تدریج زمینه فراهم مى‏شود تا به یاد خدا دل ببندد. وقتى به یاد خدا دل بست، به آسانى خاطره‏هاى خوب در ذهنش ترسیم مى‏شود. از این رو قرآن کریم، ذکر خدا را براى غفلت‏زدایى و قرب به حق به ما مى‏آموزد.

هر یک از عبادتهاى معمولى، حد و نصابى دارد ولى یاد خدا در دل و نام‏خدابر لب، حدى ندارد:

«یا ایها الذین امنوا اذکروا الله ذکرا کثیرا» (32) .

کسى که‏زیاد به یاد خدا باشد، براى وى علاقه به خدا ملکه و او در تعلق به حق وتخلق‏به اخلاق الهى، متخصص، مجتهد و صاحب ملکه مى‏شود. در این‏صورت نه تنها در حال عبادت مى‏فهمد که با معبود خود سخن مى‏گوید، بلکه‏درخارج از عبادت نیز به یاد حق است; آنگاه فرق او با دیگران روشن مى‏شود.دیگران در حال نماز، حواسشان نزد خدا، قیامت و معارف نماز نیست و او در غیر حالت نماز نیز به یاد خدا و در نماز است: «خوشا آنان که دایم در نمازند».

ذکر خدا حسنه است و هر کس در این راه مجاهده کند و قدمى بردارد پاداش مضاعف دارد:

«من جاء بالحسنة فله خیر منها» (33)

«من جاء بالحسنة فله عشر امثالها» (34)

هر کس یک ساعت‏براى مراقبت، زحمت‏بکشد، ده ساعت او را حفظ مى‏کنند و به پیش مى‏برند و قهرا نجات پیدا مى‏کند، و حفظ خاطرات در نماز براى او سهل و آسان خواهد شد.


راه غفلت‏زدایى

خداى سبحان همه جهان را با یک فیض اداره مى‏کند; هم نظام تکوین را با یک فیض عام تربیتى به کمال راهنمایى مى‏کند و هم نظام تشریع را با یک هدایت نورانى به کمال لایق، رهنمود مى‏دهد. درباره نظام تکوین، مى‏فرماید:

«و ما امرنا الا واحدة‏» (35)

ما با یک امر، همه هستى را مى‏پرورانیم. درباره نظام تشریع نیز مى‏فرماید:

«قل انما اعظکم بواحدة ان تقوموا لله مثنى و فرادى ثم تتفکروا» (36)

من با یک موعظه و رهنمود، جهان بشریت را تربیت مى‏کنم و آن این است که: براى خدا برخیزید.

آنها که در تهذیب روح کوشش کرده‏اند مى‏گویند: اولین قدم، «یقظه‏» و بیدارى است. انسان خوابیده، نه مى‏ایستد و نه مى‏رود. اگر زلزله‏اى بیاید، خانه بر سر او مى‏ریزد و اگر سیلى بیاید، جسد او روى آب پیدا مى‏شود و طعمه هر حادثه تلخ دیگر خواهد شد. انسان بیدار است که خطر را حس مى‏کند و از آن مى‏رهد.

انسان غافل در خواب است و

حدیث پیامبر اکرم‏صلى الله علیه و آله و سلم:

«الناس نیام فاذا ماتوا انتبهوا» (37)

ناظر به همین معناست.

همچنین در سخنان نورانى على بن ابیطالب امیرالمؤمنین (علیه السلام) آمده است:

«نعوذ بالله من سبات العقل‏» (38)

ما از خواب و تعطیلى عقل به خدا پناه مى‏بریم.

عقل بشر آن جا که نمى‏فهمد، معطل و آن جا که مى‏فهمد ولى کارى نمى‏کند خاموش است. عقل، چه عقل نظرى و چه عقل عملى، باید کوشا و فعال باشد. اگر کسى بیدار شود، این بیدارى با حرکت آمیخته است. اول، بیدارى از خواب، آنگاه ایستادگى و آنگاه سیر است.

راه غفلت زدایى، چنانکه گذشت، «ذکر» است; کتاب و سنت‏براى غفلت‏زدایى از انسان، اذکار را به عنوان ادعیه و عبادات، مشخص کرده‏اند تا انسان، هنگام صبح، ظهر، شام، قبل و بعد از خواب، هنگام خوردن غذا و پس از آن، هنگام مشاهده مرده یا بیمار یا بعد از بهبودى از بیمارى و در روزهاى هفته و در ساعات روز و در اعیاد دینى و مانند آن، ذکرى مناسب بگوید. (39) به ما دستور داده شده است که در کنار سفره براى هر یک از انواع غذا «بسم الله الرحمن الرحیم‏» بگوییم و اگر موفق نشدیم، در طلیعه امر بگوییم: «بسم الله من اوله الى آخره‏» و اصولا گفتند هر کارى که مى‏کنید، در آغاز «بسم الله الرحمن الرحیم‏» بگویید که به این ترتیب، آن کار نمى‏تواند چیزى جز واجب و مستحب باشد. البته اگر مباح هم باشد مى‏شود به آن، صبغه عبادى داد.

اولا، نمازهاى پنجگانه شبانه روز از بهترین مصادیق ذکر خدا و از مهمترین عوامل غفلت‏زدایى است:

«اقم الصلوة لذکرى‏» (40)

و نمازگزار با خداى خود مناجات دارد:

«المصلى یناجى ربه‏» (41)

چون نمازگزار با خداى خود، مناجات مى‏کند، شایسته است تمیزترین لباس را در هنگام نماز بپوشد و معطر باشد. ثانیا، پس از این مناجات (نماز) مستحب است نمازگزار سى و چهار بار«الله اکبر»سى و سه بار«الحمد لله‏»و سى و سه بار«سبحان الله‏»بگوید و این ذکرى است که پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم به وجود مبارک حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهراء (سلام‏الله‏علیها) آموخت.

صدر الدین قونوى از «جامع الاصول‏» ابن اثیر نقل کرده است که رسول خداصلى الله علیه و آله و سلم با سپاهیانش هر گاه به فرازى مى‏رسیدند، هنگام صعود،«الله‏اکبر»و هنگام هبوط،«سبحان الله‏»مى‏گفتند و در همان حدیث آمده است که روش نماز نیز بر همین اساس، تنظیم شده است:

«کان رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم و جیوشه اذا علوا الثنایا کبروا و اذا هبطوا سبحوا، فوضعت الصلوة على ذلک‏» (42) .

چون انسان در نماز، هر وقت‏سربر مى‏دارد «الله اکبر» و هر وقت‏خمیده مى‏شود (رکوع) یا پایینتر مى‏رود (سجود) «سبحان الله‏» مى‏گوید.

در شرح این حدیث، جناب ابوالمعالى مى‏گوید: ذات اقدس اله در سوره «حدید» مى‏فرماید:

«هو معکم این ما کنتم‏» (43)

هر جا باشیدخدا با شماست; همچنین در سوره «مجادله‏» مى‏فرماید:

«ما یکون من نجوى ثلاثة الا هو رابعهم و لا خمسة الا هو سادسهم و لا ادنى من ذلک و لا اکثر الا هو معهم این ما کانوا» (44)

نجواکنندگان در هر جا و در هر شرایطى باشند خدا با آنهاست. بنابراین، بر اساس این اصل که خدا با همه ما در همه شرایط هست، توهم مى‏شود هنگامى که ما بر بلندى صعود مى‏کنیم، در کبریایى با خدا شریک شده‏ایم، از این رو براى نفى این توهم تکبیر مى‏گوییم و تکبیر بدین معناست که خدا منزه است از این که در کبریایى شریک داشته باشد. همچنین هنگامى که هبوط مى‏کنیم، توهم مى‏شود که خداى سبحان نیز هبوط مى‏کند! پس براى زدودن این توهم نیز در حال نزول،«سبحان الله‏»مى‏گوییم (45) ; یعنى، او منزه از هبوط است:

با این که خدا در همه‏جا با ماست در حال رکوع و خمیدگى، سجود و افتادگى، اضطجاع، استلقاء و در اعماق زمین و اوج آسمان، اما«سبحان الله‏»که خود، پایین، خمیده، افتاده مضطجع و مستلقى باشد!

اما وقتى انسان بر فراز بام ساختمانى مى‏رود یا به قله کوهى صعود مى‏کند یا سر از رکوع یا سجود بر مى‏دارد، جلوه کبریایى حق براى او روشنتر مى‏شود و بنابراین، «الله اکبر»مى‏گوید; یعنى، گرچه خدا در همه حالات با ماست، اما این بدان معنا نیست که وقتى ما سر از رکوع بر مى‏داریم، او نیز سر بر مى‏دارد! او «اکبر» و برتر از این اوصاف است:

«الله اکبر من ان یوصف‏» (46) .

از این جا معلوم مى‏شود که دیگران در حال نماز هم غافلند، ولى رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم در غیر نماز نیز حالت نماز داشت.

بهترین حال براى انسان، همان حالت مناجات با خداست و نماز جلوه گاه این مناجات است:

«لو یعلم المصلی من یناجی ما انفتل‏» (47)

اگر نماز گزار بداند که با خدا مناجات مى‏کند و مناجات با او لذیذ و گوارا باشد، هرگز نماز را رها نمى‏کند، چنانکه گفتگو با دوست در کام انسان شیرین است و هر چند طولانى شود از آن احساس ضعف و خستگى نمى‏کند