سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تاریخ : پنج شنبه 91/11/12 | 5:45 عصر | نویسنده : علی اصغربامری

به نام خدا

خدمات ایرانیان به اسلام از کی شروع شد ؟

" علاقه ایرانیان به دین مقدس اسلام از همان آغاز ظهور این دین مقدس‏
شروع شد . قبل از اینکه شریعت مقدس اسلام توسط مجاهدین مسلمان به این‏
سرزمین بیاید ، ایرانیان مقیم یمن به آئین اسلام گرویدند و با میل و رغبت‏
به احکام قرآن تسلیم شدند و از جان و دل در ترویج شریعت اسلام کوشش‏
نمودند و حتی در راه اسلام و مبارزه با معاندین نبی اکرم جان سپردند .
خدمات ایرانیان در انتشار و ترویج دین اسلام نیازمند به تحقیق بسیار
دامنه داری است و باید گروهی از محققین و کارشناسان معارف اسلامی هر
کدام در موضوعی که تخصص دارند در این مورد بررسی کنند . تاریخ فتوحات‏
اسلامی در شرق و غرب جهان حاکی از جانفشانی و مجاهدت گروهی از مردمان‏
ایرانی است که با خلوص عقیده در راه اسلام از خود گذشتگی نشان دادند ، و
دشمنان داخلی و خارجی اسلام را سرکوب کردند .
مسلمانان کشورهای شرقی و جنوب شرقی مانند شبه قاره هند و پاکستان ترکستان شرقی ، چین ، مالزیا ، اندونزی و جزایر اقیانوس هند مرهون‏
فعالیتهای بی نظیر ایرانیان مسلمان هستند که با کوشش پیگیری از طریق‏
دریانوردی و بازرگانی اسلام را به دورترین نقاط آسیا رسانیدند و از طریق‏
تبلیغ و ارشاد ، مردم را با دین مقدس اسلام آشنا ساختند .
ایرانیان در کشورهای غربی و شمال افریقا و قاره اروپا و آسیای صغیر نیز
در ترویج دین اسلام سهم بسزایی دارند ، پس از اینکه اهالی خراسان و نواحی‏
شرقی ایران بر ضد خلافت ضد اسلامی امویان قیام کردند و بساط حکومت آنان‏
را که به نام اسلام بر مردم مسلمان حکومت می‏کردند بر انداختند و عباسیان‏
بر اریکه خلافت مستقر شدند ، تمام امور کشوری و لشکری ممالک اسلام به‏
دست ایرانیان مخصوصا خراسانیان افتاد و اینان تمام مناصب سیاسی دولت‏
اسلامی را در شرق و غرب به دست گرفتند .
در عصر مأمون هنگام مراجعت وی به عراق ، گروهی از اعیان و اشراف و
رجال خراسان با وی همراهی کردند و در عراق ، ساکن شدند . مأمون چون از
کارشکنی بعضی از افراد خاندان خود ناراحت بود تصمیم گرفت مناصب دولتی‏
را به ایرانیان بدهد ، از این رو گروهی از بزرگان ایران را به نواحی مصر
و شمال افریقا فرستاد تا در آن جا مستقر شده راه نفوذ مخالفین را در آن‏
مناطق بگیرند ، مخصوصا که هنوز دولت امویان در اندلس وجود داشت و
عباسیان از این جهت همواره در ناراحتی به سر میبردند و از نفوذ آنان‏
جلوگیری می‏کردند .
تحقیق و بررسی درباره این خاندانهای مهاجر که اکثر از اهل نیشابور ،
هرات ، بلخ ، بخارا ، و فرغانه بودند نیاز به نوشتن چند مجلد کتاب دارد
و تشریح خدمات ایرانیان شمال افریقا در کتب تاریخ و تراجم رجال علم و
ادب به تفصیل ذکر شده است .
ما به طور اختصار ، فهرستی از فعالیتهای ایرانیان را در دو قسمت یکی‏
قبل از ورود دین اسلام به ایران و دیگر پس از گرایش آنها به اسلام ذیلا می‏نگاریم .
اینک قسمت اول :

ایرانیان در یمن

در اوان تولد حضرت رسول صلی الله علیه و آله گروهی ایرانی در یمن ،
عدن ، حضرموت ، و ساحل دریای سرخ زندگی می‏کردند ، و حکومت یمن را نیز
در دست داشتند . قبل از بررسی در این موضوع ناگزیر هستیم برای روشن شدن‏
مطلب علت مهاجرت و اقامت افراد ایرانی را در یمن بررسی کنیم تا موضوع‏
بهتر قابل درک باشد .
در زمان انوشیروان ، دولت حبشه از طریق دریا به یمن حمله آورد و
حکومت این منطقه را بر انداخت . سیف بن ذی یزن پادشاه یمن به دربار
انوشیروان آمد تا از وی یاری جوید و حبشیان را از یمن بیرون کند . مورخین‏
نوشته اند سیف مدت هفت سال در تیسفون ( مدائن ) اقامت نمود تا اجازه‏
یافت که با انوشیروان ملاقات کند ، سیف بن ذی یزن به انوشیروان گفت :
مرا در جنگ با حبشیان یاری کن و گروهی از سربازان خود را با من بفرست‏
تا مملکت خود را بگیرم .
انوشیروان گفت : در آیین من روا نیست که لشکریان خود را فریب دهم و
آنها را به کمک افرادی که با من هم عقیده نیستند بفرستم . پس از مشورت‏
با درباریان و مشاورینش قرار شد که گروهی از زندانیان محکوم به اعدام را
همراه سیف بن ذی یزن به یمن بفرستند تا حبشیان را از آنجا اخراج کنند .
این رأی به تصویب رسید ، و مورد عمل قرار گرفت .
تعداد این جماعت را در حدود هزار نفر نوشته‏اند . و همین جماعت اندک‏
توانستند حبشیان را که عدد آنها از سی هزار هم بیشتر بود از پا در آورند
و همه را هلاک کنند . فرماندهی ایرانیان در یمن به عهده شخصی به نام "
وهرز " بود . پس از شکست حبشیان و مردن سیف بن ذی یزن ، همین " و
هرز " ایرانی که
نام حقیقی آن " خرزاد " بود در یمن به حکومت رسید و از دولت ایران‏
متابعت می کرد .

اسلام باذان ایرانی و سایر ایرانیان مقیم یمن

هنگامی که دین مقدس اسلام آشکار شد و نبی اکرم دعوت خود را آغاز فرمود
، حکومت یمن به دست باذان بن ساسان ایرانی بود . جنگهای حضرت رسول صلی‏
الله علیه و آله با قبائل عرب و مشرکین قریش در زمان همین باذان شروع‏
شد . باذان از جانب خسرو پرویز بر یمن حکومت می‏کرد و بر سرزمینهای حجاز
و تهامه نیز نظارت داشت و گزارش کارهای آن حضرت را مرتبا به خسرو
پرویز می‏رسانید .
حضرت رسول صلی الله علیه و آله در سال ششم هجری خسرو پرویز را به دین‏
مقدس اسلام دعوت کرد . وی از این موضوع سخت ناراحت شد و نامه آن جناب‏
را پاره نمود ، و برای باذان عامل خود در یمن نوشت که نویسنده این نامه‏
را نزد وی اعزام کند .
باذان نیز دو نفر ایرانی را به نام بابویه و خسرو به مدینه فرستاد و
پیام خسرو پرویز را به آن جناب رسانیدند . و این اولین ارتباط رسمی‏
ایرانیان با حضرت رسول بوده است .
هنگامی که خبر احضار حضرت رسول به ایران به مشرکین قریش رسید ، بسیار
خوشوقت شدند و گفتند دیگر برای محمد خلاصی نخواهد بود ، زیرا ملک‏
الملوک خسرو پرویز با وی طرف شده و او را از بین خواهد برد . نمایندگان‏
باذان با حکمی که در دست داشتند در مدینه حضور پیغمبر رسیدند و منظور
خود را در میان گذاشتند . حضرت فرمود : فردا بیایید و جواب خود را
دریافت کنید . روز بعد که خدمت آن جناب آمدند حضرت فرمود :
شیرویه دیشب شکم پدرش خسرو پرویز را درید و او را هلاک ساخت .
پیغمبر فرمود : خداوند به من اطلاع داد که شاه شما کشته شد و مملکت شما
بزودی به تصرف مسلمین در خواهد آمد . اینک شما به یمن باز گردید ، و به‏
باذان بگویید اسلام اختیار کند . اگر مسلمان شد حکومت یمن همچنان با او
خواهد بود . نبی اکرم به این دو نفر هدایایی مرحمت فرمود و آن دو نفر به‏
یمن باز گشتند و جریان را به باذان گفتند . باذان گفت : ما چند روزی‏
درنگ می‏کنیم ، اگر این مطلب درست از کار در آمد معلوم است که وی‏
پیغمبر است و از طرف خداوند سخن می‏گوید ، آنگاه تصمیم خود را خواهیم‏
گرفت . چند روزی بر این قضیه گذشت که پیکی از تیسفون رسید و نامه از
طرف شیرویه برای باذان آورد ، باذان از جریان قضیه به طور رسمی مطلع شد
و شیرویه علت کشتن پدرش را برای وی شرح داده بود . شیرویه نوشته بود که‏
مردم یمن را به پشتیبانی وی دعوت کند و شخصی را که در حجاز مدعی نبوت‏
است آزاد بگذارد و موجبات ناراحتی او را فراهم نسازد . باذان در این‏
هنگام مسلمان شد و سپس گروهی از ایرانیان که آنها را " ابناء " و "
احرار " می‏گفتند مسلمان شدند و اینان نخستین ایرانیانی هستند ، که وارد
شریعت مقدس اسلام گردیدند .
حضرت رسول باذان را همچنان بر حکومت یمن ابقا کردند و وی از این‏
تاریخ از طرف نبی اکرم بر یمن حکومت می‏کرد و به ترویج و تبلیغ اسلام‏
پرداخت و مخالفین و معاندین را سر جای خود نشانید . باذان در حیات‏
حضرت رسول درگذشت ، و فرزندش شهربن باذان از طرف پیغمبر به حکومت‏
منصوب شد . وی نیز همچنان روش پدر را تعقیب نمود و با دشمنان اسلام‏
مبارزه می‏کرد .

ارتداد اسود عنسی و مبارزه ایرانیان با وی

پس از مراجعت نبی اکرم از حجة الوداع ، چند روزی از فرط خستگی مریض‏
شده بستری گردیدند . اسود عنسی از مرض پیغمبر اطلاع پیدا کرد و پنداشت‏
که نبی اکرم از این ناخوشی رهایی پیدا نخواهد کرد . از این رو در یمن‏
ادعای نبوت کرد و گروهی را دور خود جمع نمود . عده کثیری از اعراب یمن‏
پیرامون وی را گرفتند .
ارتداد اسود عنسی نخستین ارتدادی است که در اسلام پدید آمد ( 1 ) .
عنسی با قبائلی از عرب که پیرامون وی را گرفته بودند به طرف صنعا حمله‏
آورد . شهر بن باذان ایرانی که حاکم حضرت نبی اکرم بود و در مرکز صنعا
حکومت می‏راند ، خود را برای دفع اسود کذاب که بر ضد اسلام قیام کرده بود
آماده ساخت . اسود با هفتصد سوار به جنگ شهر بن باذان آمد و بین این دو
، جنگ سختی درگرفت . شهر بن باذان در این جنگ کشته شد و این نخستین‏
فرد ایرانی است که در راه اسلام به شهادت رسید .
اسود عنسی ، پس از کشتن وی با زن شهر بن باذان ازدواج کرد و بر همه‏
یمن تا حضر موت ، بحرین ، احساء ، و بیابانهای بین نجد و طائف تسلط
پیدا کرد و همه قبائل یمن را مطیع خود ساخت و فقط تنی چند از اعراب‏
تسلیم او نشدند و به طرف مدینه منوره مراجعت نمودند .
پس از کشته شدن شهر بن باذان ریاست ایرانیان را فیروز و داودیه به‏
عهده گرفتند . اینان همچنان در طریقه اسلام و متابعت از نبی اکرم ثابت‏
ماندند و روش باذان و فرزندش شهر بن باذان را از دست ندادند . در این‏
بین جریان کشته شدن شهر بن باذان و حوادث یمن به اطلاع حضرت رسول رسید و
مسلمانان مدینه متوجه شدند که جز ایرانیان و جماعتی از عرب ، سرزمین یمن‏
مرتد شده پیرامون اسود کذاب را گرفته اند .