سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تاریخ : چهارشنبه 91/11/11 | 2:2 عصر | نویسنده : علی اصغربامری

به نام خدا

دنیاطلبى منشاء همه فسادها


گفته شده است که : آن آخرى که انسان مى خواهد ارتحال کند از این عالم ، شیاطینى که مى خواهند نگذارند که این آدم موحد از این عالم بیرون برود جلو رویش آن چیزهائى را که دوست دارد مى آورند. مثلاً طلبه کتابش را دوست دارد کتابش را مى آورند و مى گویند از این عقیده اى که دارى برگرد والاّ والاّ این (کتاب ) را آتش مى زنیم ، آنکه علاقه به فرزند دارد و یا آنکه علاقه به چیز دیگر دارد. (همان چیز را مى آورند) خیال نکنید که اهل دنیا عبارت از آنهائى هستند که مثلاً پارک دارند. ممکن است یک نفر خیلى پارک داشته باشد ولى اهل دنیا نباشد (ولى ) یک طلبه یک کتاب داشته باشد (و به آن ) علاقه داشته باشد. میزان (براى اهل دنیا بودن ) آن علاقه است . میزان آن علایقى است که انسان به این اشیاء دارد و این علایق ممکن است که آن آخرها که انسان مى بیند دارد از این علائقش جدا مى شود دشمن خدا بشود و از این عالم برود.
علائق را باید کم بکنید، علاقه ها باید کم بشود، طبیعتاً ماها از اینجا مى رویم ، على اىّ حال چه علاقه قلبى به چیزى داشته باشیم یا نداشته باشیم فرقى به حال ما نمى کند. شما فرض کنید که علاقه داشته باشید به این کتابتان یا نداشته باشید کتاب مال شما است ، از آن استفاده مى کنید، علاقه داشته باشید به این خانه یا نداشته باشید، این خانه مال شماست استفاده هم مى کنید، علاقه را کم کنید، علاقه را تا مى توانید از بین ببرید. آنچه انسان را گرفتار مى کند آن علاقه اى است که انسان دارد و آن هم مبداءش همان حبّ نفس است . حب مسند، حب ریاست دردى است که انسان را به هلاکت مى رساند. همه اینها دنیا است ، علایق به دنیا است .(188)
ما خودمان را خیلى مهذب و صحیح (مى دانیم ) و براى آن حبّ نفس که داریم خودمان را یک آدم کامل مى دانیم و همه دیگران را معیوب مى دانیم و به عیبشان ایراد مى گیریم . در آن شعر هست که شعرش را نمى خواهم بخوانم ، که یک آقائى به یک کذائى اشکال کرد او گفت من همه اینها که مى گوئى هستم اما تو آنطور که مى نمائى هستى ؟!(189)
اینکه در روایات ما هست که ((حب الدنیا راس کل خطیئه )) این یک واقعیتى است و اساس حب دنیا هم ، ریشه حب دنیا هم حب نفس است که آن هم حب دنیاست . تمام فسادهائى که در بشریت پیدا شده است از اولى که بشریت تحقق پیدا کرده است تاکنون و تا آخر، منشاءش همین حب نفس ‍ است . از حب نفس است که حب به جاه ، حب به سلطنت ، حب به مقام ، حب به مال و حب به همه انگیزه هاى شهوانى پیدا مى شود و انبیا اساس ‍ کارشان این بوده است که این حب نفس را تا آن مقدار که ممکن است سرکوب کنند و نفس ها را مهار کنند.(190)
خداوندا: دل ما را از کدورتِ شرک و نفاق پاک فرما و آیینه قلب ما را از زنگار حبِّ دنیا که منشاء این همه امور است ، صافى فرما، و با ما همراهى فرما، و از ما بیچاره هاى گرفتار هواى نفس و حب جاه و شرف ، دستگیرى کن در این سفر پر خطر و این راه پرپیچ و خم و تنگ و تاریک . تویى قادر و تواناى همه چیز

منبع:چهل سؤ ال عرفانى و اخلاقى از امام خمینى(ره)