سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تاریخ : شنبه 91/11/7 | 1:32 صبح | نویسنده : علی اصغربامری

به نام خدا

تنافى و تضاد بین دنیا و آخرت

قال الخاتم (ص) انّ فى طلب الدّنیا اضرارا بالآخرة و فى طلب الآخرة اضرارا بالدّنیا فاضرّوا بالدّنیا فانّها احقّ بالاضرار: 62 رسول خدا (ص) فرمود طلب دنیا ضرر دارد به آخرت و طلب آخرت ضرر دارد به دنیا، پس شما ضرر به دنیا زنید که او سزاوار است. و فى روایة اخرى لفظ الحبّ بدل الطلب. 63 و حضرت عیسى (ع) فرمود دنیا و آخرت ضرّه و وسنى یکدیگرند، چندان‏که این را خوشنود کند آن دیگر ناخوشنود بود. 64 یعنى چون دو زنند که در حباله یک شوهر باشند و این‏ها به حسب لغات اسم‏ها دارند، عرب ضرّه گوید و در فارسى بعضى وسنى و بعضى هوو گویند. و ایضا فرمود چنانچه آب و آتش در یک جا قرار نگیرد دوستى دنیا و دوستى آخرت در یک دل جمع نیاید. 65 و به حواریین فرمود من دنیا را در پیش شما در خاک افکنده‏ام برمگیرید که از پلیدى دنیا یکى آن است که کس به آخرت نرسد تا ترک وى نگوید. 66 و باز به او عرض کردند ما را چیزى بیاموز که خداى تعالى ما را دوست گیرد، فرمود شما دنیا را دشمن گیرید تا خداى تعالى شما را دوست گیرد. 67

بیان این مطلب آن است که دانستى لازمه دنیا تغیّر و فنا و تضاد و تزاحم و افتراق است به لزوم ذاتى، و لازمه آخرت دوام و ثبات و بقاء و جمع و اجتماع است و خالى بودن از تضاد و تزاحم و تنافى است هم به لزوم ذاتى. و معنى لزوم ذاتى آن است که از فرض عدم لازم، عدم ملزوم لازم آید، اعنى محال باشد ایجاد ملزوم بدون لازم. پس میان دنیا و آخرت جز تضاد و تنافى نسبت دیگرى نیست. حال گوئیم چنانچه میان ایشان تضاد و تنافى است همچنین محبت و دوستى دنیا با محبت آخرت و تحصیل آن منافات و تضاد دارد و با هم جمع نشوند، زیرا که محبوب تو آن است که مدام در فکر و خیال او باشى و همیشه در راه او قدم زنى و در پى وصال او باشى و چون به وصالش رسى مدام با او سرگرم باشى و جز او نبینى و اگر چنین نباشد محبوب تو نباشد، و تو بالبدیهه فهمیدى که لذات محسوسه و حبّ حیات و حب ریاست، که محبت دنیا عبارت از محبت این سه چیز است، حدّ یقف ندارند. پس هرگز به وصالش نرسى و به آن قدر که رسیده‏اى و دل به او بسته‏اى، در نظر تو همان جلوه دارد، البته باید به کارش ببرى. و اگر از جمیع معاصى و لوازم مقدمات تحصیلش و نگهداشتنش چشم بپوشیم و از کشاکش و حسادت دیگران قطع نظر کنیم لا اقل باید شب و روز عمر را صرف خوش‏گذرانى و تنعم ومباحات باید نمود و این با عبادت و مناجات و با فکر و خیال آخرت و با محبت خدا چگونه جمع شود؟ پس ظاهر شد معنى کلام امیر (ع) که فرمود حبّ الدّنیا یعمى و یصمّ و یبکم 68 یعنى دوستى دنیا کور و کر و لال مى‏کند شخص را نسبت به خدا و آخرت، و معنى آن احادیث که حکمت و معرفت در زهد و ترک و بغض دنیا است و با حب دنیا حکمت و معرفت ممکن نباشد. و همین جهت منافات مراد است از احادیث بسیار فعن النّبىّ (ص) لو کانت الدّنیا تعدل عند اللّه جناح بعوضة ما سقى کافرا منها شربة ماء. 69

و قال (ص) لم ینظر اللّه الیها مذ خلقها. 70 و قال (ص) الدّنیا ملعونة و ملعون ما فیها الّا ما کان للّه منها. 71 و عن علىّ بن الحسین الدّنیا دنیاءان دنیا بلاغ و دنیا ملعونة 72: از پیغمبر (ص) است که اگر دنیا را نزد خدا به قدر بال پشه‏اى قدرى بود هرآینه از دنیا شربت آبى به کافر نمى‏داد. و فرمود خداوند هرگز نظر التفات به دنیا نکرد از وقتى که او را آفرید. و فرمود دنیا ملعون است و هر چه در او است ملعون است مگر آنچه از او از براى خدا باشد.


اهل دنیا از کهین و از مهین‏

 

لعنة اللّه علیهم اجمعین    .

   

 

و سید الساجدین در حدیث پیش فرمود دنیا دو دنیا است، یکى دنیاى کفایت یکى دنیاى لعنت.

پس ظاهر شد که دنیا و ما فیها ملعون و مطرود و مبغوض است مگر دو چیز او، اوّل قدر ضرورت و کفایت او، دوّم هر چه زیاد از ضرورت و کفایت که از براى خدا و به جهت خدا باشد. مثل آنکه ریاست و حیات و لذّات را از براى خدا خواهد و از براى خدا و به راه خدا هم بکار ببرد. و این دوّمى بسیار کم است و مشکل، و بیان او را مستمع باش.