سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تاریخ : سه شنبه 92/3/28 | 11:57 عصر | نویسنده : علی اصغربامری

بسم رب الشهداءوالصدیقین

روش تربیت حکیمانه 

خداوند متعال وقتی می‌خواهد قومی را نصرت کند «خیر الناصرین» ‌است، وقتی می‌خواهد قومی را رحمت کند «خیر الراحمین» است، یعنی رحم و نصرت او کامل است. فرقی بین نصرت کامل و نصرت ناقص این است که: فرض کنید یتیمی از شهید عزیزی به جا مانده است. عده‌ای می‌خواهند به این بچه کمک کنند. این‌ها می‌خواهند به این بچه احترام کنند، رختخوابش را جمع می‌کنند، ظرفش را می‌شویند کارهایش را انجام می‌دهند. این‌ها به‌ظاهر خدمت است و رحمت و نصرت، اما رحمت کامل نیست، رحمت و نصرت ناقص است. دیگری می‌خواهد به این یتیم کمک کند به او درس می‌دهد و درس از او می‌خواهد، کمکش می‌کند و از او مسئولیت می‌خواهد او را چنان بار می‌آورد که فردا در جامعه پرتوقع و زودرنج نشود. این هم رحمت و محبت کرده، اما محبت این دومی کامل‌تر است، چون حکیمانه‌تر اندیشیده و عاقبت‌اندیش‌تر بوده است[1].

نصرت خدا نسبت به ما فرق می‌کند. اگر می‌گوییم خدا این امت را در مبارزات اقتصادی کمک کند، در ذهنمان این پیشنهاد می‌آید که این‌ها گنجی پیدا کنند و با این گنج، مشکلات را حل کنند. اما خدای حکیم می‌داند اگر چنین کاری را برای این امت انجام بدهد، این امت بعداً در هر جا که قرار گرفت، می‌گوید: تا خدا هست چرا من کار کنم؟ خودش کار کند. این کمک‌ها، کمک و خدمت ناقص است؛ حکیم و مربی خوب آن است که استعدادها را شکوفا کند و دست‌ها را به کار بند کند.

امام عزیزمان در پیام حج، چنین فرمودند که: «ما در صدد آزاد کردن انرژی متراکم عالم اسلام هستیم. مسلمان‌ها از قدرت و انرژی و توان خودشان غافل‌اند؛ ما می‌خواهیم آن‌ها را به قدرت خودشان آگاه کنیم و به آن‌ها بگوییم که می‌توانید سر پا بایستید و مشکلات را حل کنید. این قدرتی که شما دارید و این مشکلی که هست، قدرت شما چند برابر آن مشکل است. اگر پای کار بیایند می‌بینید که توانا هستید و خدا کمکتان می‌کند. احساس عجز نکنید. احساس ضعف نکنید. این کمک و نصرت که کسی قدرت خودش را به‌کار بیندازد روی پای خودش بایستد، برتر و کامل‌تر است. وابسته کردن و تضعیف کردن، کار خوبی نیست»[2].

حتی اعتراض کردن هم به دو صورت می‌شود. یکی این‌که به کسی بگوید: تو عاجز و ناتوانی و نمی‌توانی کار کنی و او را مأیوس کند. یک نوع هم این‌که به او می‌گوید: من با آن توانایی که در تو سراغ دارم می‌توانم که می‌توانی، بیش‌تر از این از تو انتظار داشتم. این نحوه‌ی نصیحت و بیان عیب و ضعف و انتقاد به‌صورت کامل‌تر است؛ چون روحیه‌ی طرف را خرد نمی‌کند و او را نمی‌شکند. وقتی به کسی همیشه برخورد منفی کردند و همیشه نقص‌ها و ضعف‌های او را شمردند، او تضعیف و شکسته می‌شود. اما وقتی به او بگویند که بهتر از این می‌توانی عمل کنی، این کمک، کمک برتر است[3].

خدا این‌گونه عمل می‌کند. خدا وقتی انتقاد می‌کند، می‌گوید: از تو بیش از این انتظار نداشتم و وقتی هم تشویق می‌کند می‌خواهدانرژی متراکم طرف را آزاد کند که بیش‌تر احساس قدرت کند و بیش‌تر کار کند. الآن هم نظام مورد تأیید رهبری است، اما نه به‌صورت آن تأییدی که کسی مشق بچه‌ای را انجام بدهد و کار او را بکند و او را به خود متکی کند بلکه به این صورت که به مسئولین می‌گوید: به مسئولین، جرأت، شجاعت و قدرت بدهید تا بتوانند کارشان را بکنند و وقتی هم ایراد می‌گیرید به این صورت باشد که شما با آن توانی که دارید بیش از این‌ها از شما انتظار می‌رود. این روش تربیت برتر و حکیمانه است[4].

در رابطه با تربیت فرزند هم، پدر و مادری که تکالیف فرزندش را انجام می‌دهد گر چه به او کمک و یاری شده، اما یاری ناقص بوده است. این‌ها ضعیف بار می‌آیند، باید او را تربیت کنند و از او مسئولیت بخواهند. احترامش بکندن و از او کار بخواهند. کار خودش را به خودش واگذار کنند و هر چه بزرگ‌تر می‌شود، خود را ز مقابله با کارش عقب بکشند. این تربیت، تربیت برتر است. پدران و مادرانی که فرزندانشان از پله می‌افتند و مضطرب می‌شوند، مربیان خوبی نیستند. باید بگذارند تا خودشان بر کار مسلط شوند و هوشیار بار آیند[5].



[1]. قنبری، حیدر، تربیت فرزند، ص64.

[2]. شفیعی مازندرانی، سید محمد، وصیت‌نامه‌ی امام(ره)، ص61.

[3]. قنبری حیدر، تربیت فرزند، ص64.

[4]. همان، ص65.

[5]. همان.