سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تاریخ : جمعه 92/2/20 | 2:53 عصر | نویسنده : علی اصغربامری

بسم رب الشهداءوالصدیقین

شرح حال عبداللّه بن خبّاب
عـبداللّه بن خباب بن الاَرَتّ، از اصحاب امیرالمؤ منین علیه السّلام و پدرش ‍ از مـعـذّبـیـن فى اللّه بوده و اوست که خوارج نهروان در وقت سیرشان به نهروان عبورشان بـه نـخـلسـتـان و آبـى افـتـاد عـبـداللّه را دیـدنـد کـه بـر گـردن خـود قـرآنـى هـیـکـل نـمـوده سـوار بـر دراز گـوشـى اسـت و بـا او اسـت عیال او در حالتى که زوجه او حامله بود، عبداللّه را گفتند: چه مى گوئى در حق على بعد از تحکیم ؟ گفت :
اِنَّ عَلِیّا اَعْلَمُ بِاللّهِ وَاَشَدُّ تَوَقِیا عَلى دینِهِ وَاَنْفَذُ بَصیرَةً.
گفتند: این قرآنى را که در گردن دارى ما را امر مى کند که ترا بکشیم . پس آن بى چاره مـظـلوم را نـزدیـک بـه نـهـر آوردنـد و او را خـوابـانـیـدنـد و مثل گوسفند سر بریدند که خونش داخل در آب شد و هم زوجه او را شکم دریدند و چند زن دیگر را نیز به قتل رسانیدند و اتفاقاً در آن نخلستان خرمائى افتاده بود یکى از ایشان یک دانه برداشت و در دهان گذاشت او را صدا زدند که چه مى کنى ؟ او فوراً از دهان افکند و به خنزیرى رسیدند یکى از ایشان بزد و او را بکشت ، گفتند: با وى که این فساد است در زمین و انکار بر او نمودند.