سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تاریخ : چهارشنبه 92/2/18 | 5:53 عصر | نویسنده : علی اصغربامری

بسم رب الشهداءوالصدیقین

شرح حال زید بن صوحان
زید بن صُوْحان العبدى ، در (مجالس ) است که در کتاب (خلاصه ) مذکور است کـه او از اَبـدال و اصـحـاب امـیـرالمـؤ مـنـیـن عـلیـه السـّلام بـود و در حـرب جـمـل شـهید شد؛ و شیخ ابوعمرو کَشّى روایت نموده که چون زید را زخم کـارى رسـیـد و از پـشـت اسـب بـر زمین افتاد حضرت امیر علیه السّلام بر بالین او آمد و فرمود: یا زید!
رَحِمَکَ اللّهُ کُنْتَ خَفیفَ الْمَؤ نَهِ عَظیمَ الْمَعُونَةِ؛
یـعـنى رحمت خدابر تو باد که مؤ نه و مشقت و تعلّقات دنیوى ، ترا اندک بود و معونه و امـداد تـو در دیـن بـسـیـار بـود. پس زید سر خود را به جانب آن حضرت برداشت و گفت : خـداى تـعـالى جـزاى خـیـر دهـد تـرا اى امـیرالمؤ منین ، واللّه ! ندانستم ترا مگر علیم به خـداونـد تـعـالى ، بـه خـدا سـوگـنـد کـه بـه هـمـراهـى تـو بـا دشـمـنـان تـو از روى جهل مقاتله نکردم لیکن چون حدیث غدیر را که در حق تو وارد شده از اُمّ سَلَمَه شنیده بودم و از آنـجـا وخـامـت عـاقـبـت کـسى که ترا مخذول سازد، دانسته بودم پس کراهت داشتم که ترا مـخـذول و تـنـهـا بـگـذارم تـا مـبـادا خـداى تـعـالى مـرا مـخـذول سـازد. و از فـضل بن شاذان روایت نموده که زید از رؤ ساى تابعین و زُهّاد ایشان بود و چون عایشه به بصره رسید به او کتابتى نوشت که :
مـِنْ عـایـِشـَةَ زَوْجـَةِ النَّبـِىِّ صـلى اللّه عـلیـه و آله و سـلامِّل ى اِبـْنـِه ا زَیـْدِ بـْنِ صـُوْحانِ الْخاصِّ اَمّا بَعْدُ: فَاِذا اَت اکَ کِتابی هذا فَاجْلِسْ فی بَیْتِکَ وَاخْذُلِ النّاسَ عَنْ عَلِىِّ بِنْ ابى طالب صَلَو اتُ اللّهِ عَلَیْهِ حَتّى یَاْتِیَکَ اَمْری ؛
یعنى این کتابتى است از عایشه زوجه پیغمبر صلى اللّه علیه و آله و سلّم به فرزند او زیـد بن صُوْحان خالص الاعتقاد باید که چون این کتابت به تو رسد مردمان کوفه را از نصرت و همراهى على بن ابى طالب علیه السّلام بازدارى تا دیگر امر من به تو رسد. چـون زیـد کـتـابـت را بـخـواند جواب نوشت که ما را امر کرده اى به چیزى که به غیر آن ماءموریم و خود ترک چیزى کرده اى که به آن ماءمورى والسلام .
فقیر گوید: که (مسجد زید) یکى از مساجد شریفه کوفه است و دعاى او که در نماز شب مى خوانده معروف است و ما در (مفاتیح ) ذکر کردیم .
روایت است که حضرت رسول صلى اللّه علیه و آله و سلّم به او فرمود که عضوى از تو پیش از تو به بهشت خواهد رفت پس در جنگ نهاوند دستش بریده شد.

منبع:منتهی الامال