سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تاریخ : پنج شنبه 91/12/24 | 1:31 صبح | نویسنده : علی اصغربامری

به نام خدا

علل انحراف از توحید
مسائلى مى تواند انسان را از خط خدا و مدار توحید بیرون کند از جمله :
1- ترس از طاغوت : یکى از عوامل انحراف ، ترس از طاغوت است . قرآن مى فرماید: فرعون به مردم اعلام مى کرد: هرکه غیر از من خدایى و قدرتى را قبول کند او را به زندان مى اندازم .
(154) مردم هم از ترس ، به بندگى او تن داده بودند.
2- تعصّب بى جا: گاهى عشق و علاقه به چیزى ، سبب مى شود که انسان خدا را نادیده بگیرد و به چیزى یا انسانى که مورد علاقه اوست روآورد و آن را محور کار و مهر و غضب خود قرار دهد. قرآن مى فرماید: یهودیان ، احبار و راهبان خود را ولىّ و سرپرست خود قرار داده بودند و خدا را کنار مى گذاشتند و هر چه این عالم نماها حلال خدا را حرام یا حرام او را حلال مى کردند، یهودیان به خاطر علاقه و عشقى که به آنان داشتند از آنها پیروى مى کردند.
(155)
3- امید نابجا: گاهى تکیه به غیرخدا، به امید کمک جویى و یا عزّت طلبى از دیگران است . قرآن در این زمینه مى فرماید: گروهى به سراغ غیر خدا مى روند. تا شاید یارى شوند.(156) ودر آیه دیگر مى فرماید: براى اینکه سبب عزّت آنها شوند!(157)




تاریخ : پنج شنبه 91/12/24 | 1:31 صبح | نویسنده : علی اصغربامری

به نام خدا

الگوى توحید
روش قرآن این است که علاوه بر امر و نهى و دادن طرح ، براى هر برنامه اى الگو و مدل هم معرفى مى کند که این خود تحت عنوان ((الگوها در قرآن )) موضوع یک بحث جالب است ، قرآن مى فرماید: زن فرعون ، الگوى مؤ منان است ، زیرا در لابلاى عوامل جذب کننده و گول زننده خط خود را گم نکرد و ناز و نعمت و مال و مقام دربار فرعون هم در اراده او اثر نگذاشت و به قدرى در مراتب ایمان رشد کرده ، بالا آمد که از خدا نجات خود را درخواست کرد.(145)
و نیز در قرآن مى خوانیم : الگو و مدل کافران ، زن حضرت نوح است که عناد و لجاجت و هوا و هوس ، مانع هدایت پذیرى او شد(146) تا آنجا که در خانه وحى و تحت سرپرستى دائمى پیامبرى همچون نوح ، همچنان در راه خود باقى ماند.
قرآن درباره حضرت ابراهیم علیه السلام نیز مى فرماید: (انّى جاعلک للناس اماما)
(147) در اینجا به سراغ تاریخ حضرت ابراهیم مى رویم و فهرستى از کارهاى او را برمى شمریم تا قهرمان بودن او در توحید روشن شود.
حضرت ابراهیم همواره تسلیم خدا بود؛ هیچ مانعى جلوى راه او را نمى گرفت و در همه آزمایش هاى الهى قبول شد.
(148)
1- پس از حدود صد سال انتظار که خداوند به ابراهیم فرزندى عطا فرمود، به او فرمان داد تا نوجوان خود اسماعیل را ذبح کند. او بى چون و چرا تسلیم شد و وظیفه را بر غریزه مقدّم داشت ، پا بر نفس خود گذاشت و اسماعیل را خواباند و کارد را بر گردن او گذاشت که فرمان آمد: دست نگه دار که فرمان ما یک آزمایش بود.(149) آرى ، او در کوبیدن بت درون پیروز شد.
2- ابراهیم علیه السلام با محاجّه و استدلال ، دماغ نمرود را به خاک مالید.
(150) و طاغوت زمان خود را درهم کوبید.
3- در برابر بت پرستان ، با شکستنِ بت هاى بزرگ و کوچک ، فطرت خفته آنان را بیدار کرد.
4- با بستگان نزدیک خود به خاطر خدا قطع رابطه کرد.
(151)
5 - از زن و کودک شیرخوار خود در راه عزت دین خدا گذشت .(152)
6- از جان خود - به هنگامى که او را در آتش افکندند - دست شست .(153)




تاریخ : پنج شنبه 91/12/24 | 1:28 صبح | نویسنده : علی اصغربامری

به نام خدا

توصیف خداوند
1- خداوند بى همتاست : لیس کمثله شى و هو السمیع البصیر
2- خداوند بى نیاز مطلق است و همه به او نیازمندند:
(یا ایها الناس انتم الفقراء الى اللّه و اللّه هو الغنى الحمید)

3- خداوند با چشم ظاهر دیده نمى شود: (لاتدرکه الابصار )
4- خداوند به همه چیز آگاه است : (ان اللّه بکل شى ء علیم )
5 - خداوند بر همه چیز قدرت دارد:
(تبارک الذى بیده الملک و هو على کل شى ء قدیر)

6- خداوند در همه جا هست : (فاینما تولّوا فثمّ وجه الله )
7- خداوند از خاطرات ذهنى همه آگاه است :
(و لقد خلقنا الانسان و نعلم ما توسوس به نفسه )

8 - خداوند از رگ گردن ، به انسان نزدیک تر است :
(ونحن اقرب الیه من حبل الورید)

9- خداوند قائم به ذات خویش است : (اللّه لا اله الاّ هو الحى القیوم )
10- خداوند را خواب سبک وسنگین نمى گیرد: (لاتاءخذه سنة ولانوم )
11- خداوند خالق تمام جهان هستى است : (لا اله الاّ هو خالق کل شى )
12- او مالک تمام هستى است : (للّه ملک السموات والارض وما فیهنّ)
13- تربیت و پرورش همه موجودات به دست اوست :
(فللّه الحمد ربّ السموات و ربّ الارض ربّ العالمین )

14- حیات و مرگ به دست اوست : (واللّه یمیت ویحیى )
15- تمام نظام هستى در برابر او تسلیم است :
(و له اسلم من فى السموات و الارض طوعاً او کرهاً و الیه یرجعون )

16- او شریک و همتایى ندارد: (لم یتّخذ ولداً و لم یکن له شریک ...)
17- همه موجودات به او نیازمندند: (یسئله من فى السموات و الارض )
18- عزّت و ذلّت به دست اوست :
(قل اللهم مالک الملک تؤ تى الملک من تشاء وتنزع الملک ممّن تشاء وتعزّ من تشاء و تذلّ من تشاء بیدک الخیر)

20- روزى همه موجودات به دست اوست :
(ان اللّه هو الرزاق ذوالقوة المتین )

(و ما من دابة فى الارض الا على اللّه رزقها)




تاریخ : پنج شنبه 91/12/24 | 12:46 صبح | نویسنده : علی اصغربامری

به نام خدا

اقسام توحید
1- توحید ذاتى : یعنى براى خداوند شبیه و مانندى در ذات وجود ندارد.
2- توحید صفاتى : یعنى صفات خدا مانند علم وقدرت وحیات ، عین ذات اوست : (قل هو اللّه احد. اللّه الصّمد. لم یلد و لم یولد. و لم یکن له کفواً احد)
(119)
3- توحید عبادى : یعنى کسى به جز خداوند، شایسته پرستش نیست :
(وما ارسلنا من قبلک من رسول الاّ نوحى الیه انّه لااله الاّاءنا فاعبدون )
(120)
4- توحید افعالى : یعنى تمام کارها در جهان هستى به اذن خداوند صورت مى گیرد. این قسم از توحید بر دو قسم است :
الف : توحید خلاّقیّت : یعنى آفریننده همه موجودات خداوند است :
(یا ایّها الناس اذکروا نعمة اللّه علیکم هل من خالق غیر الله )
(121)
(ذلکم اللّه ربّکم لااله الاّ هو خالق کل شى )(122)
ب : توحید ربوبى : یعنى اداره و تدبیر جهان خلقت با خداوند است :
(قل اءغیر اللّه اءبغى ربّاً و هو ربّ کلّ شى )
(123)
(قل من یرزقکم من السماء و الارض و من یدبّر الامر فسیقولون الله )(124)




تاریخ : پنج شنبه 91/12/24 | 12:45 صبح | نویسنده : علی اصغربامری

به نام خدا

نشانه هاى یکتایى خدا
1- ارسال پیامبران
یکى از دلائل وحدانیّت خدا، مطلبى است که حضرت على علیه السلام مى فرماید و ما را متوجّه آن کرده است : ((لَوکان لربّک شَریک لا تَتک رُسلَه ولَراءیتَ آثار مُلکه و سلطانه ))(117) اگر خداى دیگرى وجود داشت ، او هم باید پیامبرانى بفرستد وآثار قدرتش را به ما نشان دهد.
2- بى نهایتى خدا
اگر دو خدا وجود داشته باشد و هستى داراى دو سرچشمه قدرت باشد، یا باید هر دو محدود باشند - که اگر چنین باشند خدا نیستند، زیرا قدرت محدود یعنى قدرتى که در مرحله اى به نیستى مى رسد و معلوم است که چنین قدرتى نمى تواند خدا باشد - و یا هر دو قدرت بى نهایت باشند که اگر بى نهایت شدند دیگر دو نیستند. مثالى را از یکى از دانشمندان نقل مى کنم : اگر شما به بنّایى گفتید: خانه اى بسازد که بى نهایت زمین داشته باشد. قهراً یک خانه بیشتر نمى سازد چون جایى براى خانه دیگر وجود ندارد.
3- انسجام در هستى
اگر در هستى جز خداوند یکتا، خدا، یا خدایان دیگرى وجود داشت ، قطعاً نظام هستى به تباهى کشیده مى شد. (لو کان فیهما الهة الاّ اللّه لفسدتا)(




تاریخ : پنج شنبه 91/12/24 | 12:43 صبح | نویسنده : علی اصغربامری

به نام خدا

هماهنگى نظام تکوین و تشریع
علاوه بر وجود هماهنگى میان موجودات ، در نظام آفرینش ، نظام تشریع و قانونگذارى الهى نیز شاهدِ هماهنگى هستیم :
1- نظام تکوین به بهترین وجه آفریده شده است .
(الذى احسن کل شى خلقه )
(96)
نظام تشریع (قرآن ) نیز به بهترین وجه تدوین شده است :
(اللّه نزّل احسن الحدیث کتاباً متشابهاً مثانى )
(97)
2- در نظام تکوین دستور به تفکّر داده شده است :
(او لم یتفکّروا فى انفسهم )
(98)، (او لم ینظروا فى ملکوت السموات والارض )(99)
در نظام تشریع (قرآن ) دستور به تفکّر و تدبّر وارد شده است :
(افلا یتدبّرون القرآن ام على قلوب اقفالها)
(100)
3- در نظام تکوین هیچ عیب و نقصى نیست : (الّذى خلق سبع سموات طباقاً ما ترى فى خلق الرّحمن من تفاوت فارجع البصر هل ترى من فطور)(101)
در نظام تشریع (قرآن ) نیز هیچ نقص و اختلافى نیست :
(و لو کان من عند غیر اللّه لوجدوا فیه اختلافاً کثیراً)
(102)
4- سرچشمه نظام تکوین ، برکت و عظمت الهى است :
(تبارک الذى جعل فى السماء بروجاً و جعل فیها سراجاً و قمراً منیراً)
(103)
(و تبارک الذى له ملک السموات و الارض )(104)
سرچشمه نظام تشریع نیز برکت و عظمت الهى است : (تبارک الذى نزل الفرقان على عبده لیکون للعالمین نذیراً)(105)
جبران کمبودها در آفرینش
یکى از راه هاى خداشناسى ، دقّت در این مطلب است که خداوند چگونه کمبودها را جبران مى کند.
مثلاً وقتى که بدن انسان زخم مى شود و خون از آن خارج مى گردد، خداوند بدن را به گونه اى آفریده که با خوردن آب و غذا، خون سازى مى کند، استخوان شکسته را ترمیم و بدن ضعیف شده در اثر بیمارى را تقویت مى نماید.
باران ، آلودگى ها وگرد وغبارها را مى زداید وهوا را با صفا ولطیف مى سازد.
آب هاى آلوده وکثیف به زمین فرو مى رود وخاک همانند اسیدى که پشم را مى سوزاند، میکروب ها را از بین مى برد ومجدّداً از زمین آب زلال مى جوشد.
برگ درختان ، اکسیژن مصرف شده توسّط انسان ها وحیوانات را جایگزین مى کند.
ضعف کودک ، با حمایت و محبّت مادر جبران مى شود. مصیبت ها با فراموشى ، سبک و قابل تحمّل مى شود.
خداشناسى از راه فرض خلاف
یکى دیگر از راه هاى خداشناسى که در قرآن یافت مى شود، فرض خلاف است . بدین معنا که ما در اطراف خود با واقعیّت هاى زیادى مواجه هستیم ، اکنون زمان و مکانى را تصور کنیم که این واقعیّت ها وجود نداشته باشد، در آن صورت چه چیزى اتفاق مى افتد و ما باید چه کنیم ؟
# حرکت زمین ، به گونه اى تنظیم شده است که شب و روز را به وجود مى آورد، حال زمانى را تصوّر کنید که همیشه شب باشد. در چنین وضعیّتى ما چه مى کردیم ؟ (ان جعل اللّه علیکم اللیل سرمدا)
(106)
# هم اکنون زمین در زیر پاى انسان مانند گهواره اى آرام است ، (والارض فرشناها فنعم الماهدون )(107) فرض کنید اگر با شدّت در حال حرکت بود آیا افراد مى توانستند بر روى آن راه بروند وزندگى کنند؟ (لونشاء نخسف بهم الارض )(108)
# اکنون با حفر قنات و چاه به آب گوارا مى رسیم ، اگر آب ، به اعماق زمین فرو رود چه کسى براى ما آب فراهم خواهد ساخت ؟ (ان اصبح ماؤ کم غورا)(109)
# اکنون آب شیرین در دسترس ماست ، اگر آبها تلخ و شور شود چه مى کنیم ؟ (لو نشاء جعلناه اجاجا)(110)
# شما درختان را سبز و خرّم مى بینید، اگر همه آنها هیزم خشک بودند چه مى شد. (لو نشاء لجعلناه حطاما)(111)
# اگر ما حافظه خود را از دست بدهیم و حتّى نشانى منزل خود را فراموش کنیم چه خواهیم کرد؟!
خداشناسى از راه مقایسه
خداوند در قرآن ، پس از بیان نمونه هایى از آفرینش الهى مى فرماید:
(هذا خلق اللّه فارونى ماذا خلق الّذین من دونه ...)
(112)
این آفریده خداست ، شما هم به من نشان دهید که غیر خدا چه آفریده اند؟!
(قل من یُنَجّیکم من ظلمات البرّ و البحر)
(113)
چه کسى شما را از تاریکى هاى خشکى و دریا نجات مى دهد؟
(اءمّن یجیب المضطرّ اذا دعاه و یکشف السوء)
(114)
چه کسى افراد گرفتار و درمانده را جواب مى دهد؟
(ءاله مع اللّه ...) آیا با خدا معبودى دیگر است ؟
(ءانتم تزرعونه ام نحن الزارعون )
(115)
آیا شما دانه هاى بذر را کشت مى کنید یا ما آن را کشت مى کنیم ؟
اى انسان ! تو از خاک چه چیزى مى توانى بیافرینى و به وجود آورى ؟! تو مى توانى از خاک خشت ، آجر و یا سرامیک بسازى ، امّا خداوند از خاک صدها نوع گل ، میوه ، درخت و برگ و... خلق مى کند. و بالاتر از همه او از خاک انسان مى آفریند. (فتبارک اللّه احسن الخالقین )
(116)
خداشناسى از راه افزایش نعمت ها
خداوند براى تاءمین نیازمندى هاى انسان ، منابع متعدّدى را در اختیار او قرار داده است . با افزایش جمعیّت انسان ها، این منابع نیز کشف شده ، گسترش مى یابند. زمانى که جمعیّت بشر کم بود، مردم در زمستان ها خود را با هیزم گرم مى کردند و غذاى خود را نیز با آن مى پختند، وقتى که جمعیّت بیشتر شد و انسان به جهان صنعت پاى نهاد، زغال سنگ کشف شد، سپس خداوند انسان ها را به فکر استخراج و استفاده از نفت انداخت ، بار دیگر که جمعیّت افزایش یافت و بشر نیاز بیشترى به سوخت پیدا کرد، بهره بردارى از گاز در برابر انسان قرار گرفت . و هم اکنون عالم بشرى در فکر استفاده از انرژى خورشیدى است .
اگر امروزه مردم مى خواستند همچنان از نمد - که از پشم و کرک شتر درست مى شود - استفاده کنند، آیا این ، براى همه مردم امکان داشت ؟ اینجاست که موکت وفرش ‍ ماشینى پا به عرصه وجود نهاد. انسان وقتى مجرّد است ، روزى مشخّصى دارد، وقتى ازدواج مى کند وداراى فرزندانى مى گردد، روزى آنها نیز تاءمین مى شود.




تاریخ : پنج شنبه 91/12/24 | 12:42 صبح | نویسنده : علی اصغربامری

به نام خدا

نشانه هاى خدا در وجود انسان
چشم .
قرآن مى فرماید: (الم نجعل له عینین ) آیا ما دو چشم به انسان ندادیم ؟ اگر در ساختمان چشم خود دقّت کنید، به این نتیجه مى رسید که حتّى پیشرفته ترین دوربین ها با آن قابل مقایسه نیست . دوربین هاى پیشرفته سنگین هستند و چشم بسیار سبک . دوربین ها مرتّب باید فیلمشان تعویض شود و چشم نیازى به تعویض فیلم ندارد. دوربین ها باید تنظیم شوند و چشم به صورت خودکار تنظیم مى گردد.
خداوند براى چشم شش نوع وسیله حفاظت قرار داده است ، محافظى در داخل چشم به نام اشک ، از آنجا که چشم از پیه ، ساخته شده و نگهدارى پیه با آب شور ممکن است ، اشک چشم نیز شور است . محافظ دیگر مژه است ، محافظ سوّم پلک ها هستند. محافظ چهارم ابروها و محافظ پنجم خطوط پیشانى است که از ورود عرق به چشم جلوگیرى مى کند.
آخرین محافظ، بینى و استخوان هاى اطراف چشم هستند که چشم را در درون خود چون صدفى قرار داده ، از آن حفاظت مى کنند.
چگونه ساختمان دستگاه عکس بردارى چشم با نور هماهنگ است و عدسى چشم در برابر نور بیشتر به طور خودکار، تنگ و در نور کمتر باز مى شود و پلک ها و ابروهاى سیاه و زیبا نور را تعدیل مى کند و به دستگاه مى رساند؟
چگونه چشم با آب شور و دهان با آب شیرین مخلوط و مزه آب ها با ساختمان دهان و چشم تطبیق مى کند.
زبان .
عضو کوچکى که وظایف بزرگى به عهده دارد. هم در چشیدن مزه و طعم غذا و هم در بلعیدن آن ، انسان را کمک مى کند و بالاتر از همه نقش آن در سخن گفتن است که با گردش دقیق خود، حروف و صداهاى مختلف را ایجاد کرده و با سرعت مناسب ، کلمات و جملات را ادا مى کند.
لب ها.
قرآن مى فرماید: اى انسان ! ما به تو یک جفت لب دادیم . بین دو لب ، دهان قرار دارد و ما انسان ها از طریق دهان مى مکیم ، مى آشامیم و مى خوریم . نفس مى کشیم ، گازگربنیک خارج مى کنیم و حرف مى زنیم . راستى اگر طرّاحى این همه کار با کارشناسان ما بود چه مى کردند؟! شاید سر ما را پر از سوراخ و دودکش مى کردند تا بتوانیم کارهاى مذکور را انجام دهیم !
بینى .
بینى در یک نفس کشیدن سه کار مى کند؛ غبار هوا را مى گیرد، هواى سرد را گرم هواى خشک را مرطوب مى کند، در غیر این صورت ریه آزرده مى گردید.
گوش .
هماهنگى موجود بین گوش و امواج نشانگر آن است که خالق گوش و امواج یکى است . چین وچروک گوش ما را در شناخت جهت صدا یارى مى دهد.
شیر مادر.
خالق کودک و خالق شیر در سینه مادر یکى است ، چون به تناسب پیدا شدن نوزاد شیر هم در پستان مادر به وجود مى آید.
جایگاه و منبع شیر، روى سینه مادر و زیر دو چشم مادر قرار دارد. نوزاد با دو دست مادر، حمایت مى شود، کودک بر روى قلب مادر قرار مى گیرد و با آهنگ قلب مادر که مدّتى نیز در رحم او با آن ماءنوس بوده ، شیر مى مکد.
شیر مادر از تولید به مصرف است ، بدون هیچ گونه سر شیشه و قیف و صافى ، استفاده مى شود، به گرم کردن و سرد کردن نیاز ندارد و تمام ویتامین هاى مورد نیاز کودک در آن ذخیره شده است .
و بالا خره ، چنانچه در بدن انسان فقط استخوان رشد مى کرد، ولى عضلات رشد نمى کردند، چه پیش مى آمد. اگر سر انسان بزرگ مى شد ولى گردن او رشد نمى کرد چه مى شد؟! اگر چانه ثابت بود و سر متحرک ، آیا غذا خوردن و صحبت کردن براحتى الا ن میسّر بود؟ اگر آب دهان زیاد تولید مى شد، مرتّب چکّه مى کرد و اگر تولید آن کم مى شد، به تاءمین آب دهان نیاز داشتیم .
آرى ، هستى و نظم حاکم بر آن نشانه روشنى بر وجود خدا و یکتایى اوست . البتّه همان گونه که تفکّر در هستى و عجایب خلقت خویش ، هر انسان با انصافى را به وجود خدا رهنمون مى گردد، ذکر و یاد نعمت هاى بى شمار الهى نیز انسان را عاشق خدا مى کند و این سخن خداست به حضرت موسى علیه السلام که فرمود: مردم را عاشق من کن ، موسى علیه السلام پرسید: چگونه ؟ فرمود: نعمت هاى مرا براى آنها بازگو کن .
گاهى نبودن برخى نعمت ها نعمتى به حساب مى آید، مثلا اگر نوزاد از نعمت عقل برخوردار بود، هنگامى که مادر براى نظافت او قنداقه اش را باز مى کرد، نوزاد خجالت مى کشید.
گاهى تلخى ها عامل رشد وهوشیارى است ، بعضى اوقات ، داغ شدن زیرپاى انسان موجب مى گردد که او حرکت کند و الاّ سر جاى خود مى ماند. البتّه علم ما نسبت به جهل ما همچون قطره اى در دریاست ، زیرا در جهان میلیون ها اسرار شگفت وجود دارد که هنوز علم انسان به آنها نرسیده و حقایق آن راکشف نکرده است .
روزى جوانى که با خواندن چند کلمه درس مغرور شده بود، به من گفت : چرا نماز صبح دو رکعت است ؟ گفتم : نمى دانم ، حتماً دلیلى دارد ولى لازم نیست دلیل تمام دستورات خدا براى ما - آن هم همین امروز - روشن باشد. اساساً گاهى دستور فقط جنبه تعبّدى و اطاعت دارد و براى این است که ما تسلیم حقّ باشیم . مثلاً قرآن مى فرماید: ماءموران جهنّم نوزده نفرند، سپس مى فرماید: انتخاب این عدد تنها براى آن است که ببینیم چه کسى اعتراض مى کند که چرا لااقل بیست نفر نیستند.
یا در جاى دیگر قرآن مى خوانیم : قبله مسلمانان عوض شد تا ببینیم چه افرادى در جابه جا شدن قبله دنباله رو پیامبرند و چه کسانى بهانه جویى مى کنند و نق مى زنند. (و ما جَعَلنا القِبلَة الّتى کُنتَ علَیها الاّ لِنَعلم مَن یتّبع الرّسول مِمَّن یَنقَلب على عَقِبیْه )
مگر در قرآن نیامده که فرمان ذبح اسماعیل به پدرش حضرت ابراهیم داده شد، تا ببینیم که در راه ما چقدر فداکارى مى کند؟
سپس به آن جوان گفتم : همان گونه که در عالم مادّه یک سرى فورمول هایى است که اگر در آنها دقّت نشود، نتیجه مطلوب گرفته نمى شود، در عالم معنویّات نیز ممکن است براى رشد وسعادت ابدى ما فرمول هایى وجود داشته باشد که اگر آنها را مراعات نکنیم به نتیجه نمى رسیم .
اگر به شما گفتند: در فاصله صد قدمى گنج است ، شما اگر صد وده قدم بروید، هر چه هم زمین را بشکافید چیزى پیدا نمى کنید، باید مراعات همان مقدار بشود که به ما دستور داده شده است .
در شماره گیرى تلفن ، اگر یک شماره کم و زیاد شود، با آن محلّ یا شهرى که منظور شماست تماس برقرار نمى شود. کلید درِ منزل ، یا سویچ ماشین ، اگر یک دندانه آن کم و زیاد یا ناقص باشد، در باز نمى شود و ماشین روشن نمى گردد.
ما نیز جز از راه تسلیم در برابر وحى ، نمى توانیم به همه کمالات برسیم .




تاریخ : پنج شنبه 91/12/24 | 12:40 صبح | نویسنده : علی اصغربامری

به نام خدا

راه هاى خداشناسى
خداشناسى از راه نظم و هماهنگى
بهترین و ساده ترین دلیل توحید، نظم و هماهنگى عجیبى است که بر موجودات جهان حاکم است . این دلیل به عنوان برهان نظم نامیده مى شود. برهان نظم داراى امتیازاتى است ، از جمله :
1- برهانى قرآن است . آیات قرآن نیز همواره ما را به شناخت شگفتى هاى طبیعت و تفکّر و تاءمّل در آیات عظمت خداوند دعوت کرده است .
2- عشق آفرین است . وقتى انسان الطاف و نعمت هاى خداوند را مى شناسد، عشق و محبّت او به خداوند بیشتر مى شود.
3- شیرین است . انسان وقتى که ارتباط هستى را درک مى کند لذّت مى برد.
4- پویاست . هرچه علم پیشرفت مى کند، ارتباطاتى که بین موجودات هستى است بیشتر کشف مى شود.
5 - براى همه قابل فهم ودرک است ونیازى به داشتن اطلاعات فلسفى ندارد.
روشن است که وجود هماهنگى میان اجزاى یک ساختمان ، مقاله هاى یک کتاب وسطرهاى یک نامه بهترین دلیل بر یکى بودن سازنده ونویسنده آن است .
اگر سه نفر نقّاش در کنار هم مشغول کشیدن تصویر یک خروس شوند، یکى سر خروس ، دیگرى شکم آن و سوّمى پایش را بکشد، بعد ما این سه ورقه را از سه نقّاش ‍ بگیریم و به هم پیوند دهیم ، هرگز نقش سر و شکم و پا که از سه نقّاش است با یکدیگر هماهنگ نخواهد بود.
آرى ، وجود هماهنگى ، توازن ، تناسب و زمان بندى بسیار دقیق در آفرینش ، بهترین و ساده ترین دلیل یکتایى اوست .
امام صادق علیه السلام مى فرماید: در هر نفسى که انسان مى کشد هزاران نعمت موجود است . شما هنگامى مى توانید نفس بکشید که برگ درختان مسئولیّت خود را انجام دهند و آب اقیانوس ها تمیز باشد؛ تمیز بودن آب اقیانوس ها به پاکسازى آنها از مردارهاى دریایى بستگى دارد و این نهنگ ها هستند که در دریا این مسئولیّت مهم را انجام مى دهند، پس در نفس ‍ کشیدن ما برگ ها و هر نهنگ ها و... مشارکت دارند.

از دست و زبان که بر آید

کز عهده شکرش به در آید

هماهنگى در هستى
در نظام هستى ، ضعف ها با قدرت ها، حمله ها با دفاع ها وخشونت ها با عاطفه ها چنان به هم آمیخته اند که انسان را مبهوت مى کند و در مجموع ، نظام هماهنگى را به وجود آورده است .
آیا تاکنون اندیشیده اید که :
چگونه ضعف نوزاد با قدرت و حمایت والدین او جبران مى شود؟!
چگونه پرتاب سنگ هاى بزرگ آسمانى با استقامت فضاى ضخیمى که در اطراف زمین است جبران و مشتعل مى شود؟
چگونه انسان که گاز کربن پس مى دهد، با عکس العمل گیاه که گاز کربن را مى گیرد و اکسیژن پس مى دهد، هماهنگ و متناسب عمل مى کند؟
چگونه خشونت و قاطعیّت مرد با مهر و عاطفه زن که - با هم زندگى مى کنند و یکدیگر را تعدیل مى کنند - هماهنگ است ؟ شما دادوستدهاى قهرى و طبیعى را که در آفرینش نهفته است ، مطالعه کنید تا دریابید که چگونه تناسب و هماهنگى دقیقى در آنها به چشم مى خورد.
اگر زمین سفت وسخت بود، براى کشاورزى وحفر چاه وساختمان سازى و براى دفن اموات وموادّ زاید چه مى کردیم ؟ اگر سست وشل بود، چه مى کردیم ؟!
هماهنگى درون و بیرون
چگونه بین معده در درون انسان و خوراکى ها در بیرون ، هماهنگى و تناسب وجود دارد. انسان تشنه مى شود، در بیرون آب وجود دارد. تمایلات جنسى دارد، براى او همسر وجود دارد.
فطرت و روح انسان در جستجوى بى نهایت است ، چیزهاى محدود او را سیر نمى کند. چون از درون میل به کمال دارد، پس در بیرون نیز باید کمال مطلق وجود داشته باشد و آن خداست . در درون چون عاشقیم ، در بیرون نیز باید معشوقى وجود داشته باشد. معشوق واقعى انسان کیست ؟ معشوق هاى غیر واقعى مانند ظرف هاى یکبار مصرف هستند. حضرت ابراهیم علیه السلام به خورشید پرستان فرمود: (انّى لا احبّ الافلین )(90) من آنچه را که رفتنى است دوست ندارم .
نشانه هاى خدا
قرآن در آیات بسیارى عبارت ((و من آیاته )) را تکرار مى کند. تا بدین وسیله به ما اعلام نماید که این همه نظم و هماهنگى ، هرگز نمى تواند تصادفى به وجود آید. اکنون به ذکر برخى از نشانه هاى الهى در طبیعت و در وجود خود مى پردازیم . بدیهى است که این نشانه ها ما را به وجود خداوند متعال رهنمون مى گردد. (سنریهم ایاتنا فى الافاق و فى انفسهم انّه الحقّ)(91)
نشانه هاى خدا در طبیعت
آیا هیچ گاه در مورد کوه ها فکر کرده ایم ؟ کوه ها، آب برف و باران را در خود ذخیره مى کنند، زلزله را مهار مى نمایند، طوفان هاى تند را مهار مى کنند. کوه در لطافت هوا نقش دارد، سنگش براى ساختمان و معادنش براى رفع نیازهاى بشر استفاده مى شود.
خورشید به زمین نور مى رساند و اقیانوس بخار آب را به بالا مى فرستد، سپس ‍ جاذبه زمین آن را پائین مى کشد و باران مى بارد.
ریشه درختان ، موادّ غذایى را جذب نموده ، به برگ ها مى رساند، برگ نیز نور خورشید را جذب نموده ، به ریشه مى رساند. آیا این هماهنگى ها دلیلى بر حکومت یک قدرت بى نهایت و مدبّر نیست ؟
نشانه هاى خدا در آفرینش حیوانات
بین کف پاى شتر و صحراهاى پر از ریگ و خار که شتر در آن جا زندگى مى کند، تناسب وجود دارد. از آنجا که شتر حیوان باربرى است ، داراى گردنى بلند و قوى است که همانند یک اهرم عمل مى کند. اردک نیز چون مى خواهد در آب شنا کند، پر و بالش ‍ چرب است تا آب به پوست بدنش نرسد.

 




تاریخ : پنج شنبه 91/12/24 | 12:39 صبح | نویسنده : علی اصغربامری

به نام خدا

آیا بندگى خدا، مخالف آزادى انسان ها نیست ؟
گاهى تصوّر مى شود که اگر انبیا و مذاهب آسمانى ، ما را به عبادت خدا دعوت مى کنند، این با آزادى انسان مخالف است ، امّا باید توجّه داشت که انسان به صورتى آفریده شده که نمى تواند بدون عشق و پرستش و انس و امید زندگى کند، احساس ‍ علاقه و پرستش در او نهفته است و اگر این احساس با رهبرى انبیا هدایت نشود از پرستش بت ها و اجرام آسمانى و یا پرستش انسان ها و طاغوت ها سر در مى آورد.
بنابراین ، عبودیّت و بندگى خدا یک اشباع صادقى است که جلوى اشباع هاى کاذب را مى گیرد و مسیر عشق و پرستش را از انحراف نجات مى دهد.
خلاصه این که جهان بینى الهى و ایمان به خدا ریشه فطرى دارد. یعنى در همه انسان ها نوعى احساس وابستگى به قدرتى بى نهایت موجود است ، گرچه گاهى در تشخیص آن قدرت بى نهایت - که آیا قدرت الهى است یا قدرت طبیعى - دچار لغزش ‍ مى شوند.
امّا به هر حال ، اصل احساس وابستگى هست ، بنابراین توحید که تمام جهان هستى را به قدرتى بى نهایت و با شعور وابسته مى داند، با فطرت انسانى که خود را وابسته مى داند هماهنگ است .




تاریخ : پنج شنبه 91/12/24 | 12:38 صبح | نویسنده : علی اصغربامری

به نام خدا

عقل
عقل به ما مى گوید: هر اثرى یک مؤ ثّرى دارد و این حکم به قدرى روشن است که اگر شما بسیار آرام به صورت نوزادى بدمید، او چشم باز مى کند، به اطراف مى نگرد و به دنبال مؤ ثّر مى گردد وچنین مى فهمد که این دمیدن از یک سرچشمه اى به وجود آمده است . آرى ، مساءله ((از اثر پى به مؤ ثّر بردن )) از روشن ترین مسایل روزمرّه زندگى ماست . چگونه مى توان باور کرد که مثلا تصویر یک خروس یا طاووس به عکّاس یا نقّاش نیاز دارد، ولى خود خروس و طاووس به خالق و طرّاح نیاز نداشته باشد؟! چگونه عقل را قانع کنیم که یک دوربین عکّاسى سازنده دارد، لکن چشم انسان سازنده با شعورى ندارد؟ در صورتى که عکس بردارىِ چشم به مراتب مهم تر از عکس بردارى دوربین است ، زیرا دوربین هر چند بار که عکس گرفت باید فیلم آن را عوض کنیم ، ولى چشم دائما در حال عکس بردارى است . چگونه عقل قبول کند دستگاه پالایش نفت ، سازنده داشته باشد، امّا دستگاه گوارش انسان ، سازنده نداشته باشد؟ چگونه بپذیریم که نظم در رفتار یک فرد، دلیل بر وجود شعور در اوست ، ولى نظم در جهان هستى ، دلیل بر وجود شعور در خالق آن نباشد؟
کوتاه سخن این که اگر یکى از نشانه هاى بهترین جهان بینى آن است که با پذیرفتن عقل تواءم باشد، عقل ما در برخورد با نظم و حساب دقیق ، براى جهانِ هستى ، قدرت با شعورى را مى پذیرد و مطالعه در هستى ما را به سوى یک بینش الهى سوق مى دهد.
فطرت
از هر انسانى ، در هر زمان و مکانى بپرسیم که شما در جهانِ هستى چه احساسى دارید؟ آیا احساس مى کنید مستقل هستید یا در خود احساس وابستگى دارید؟ کسى نیست که بگوید: من احساس مى کنم در این جهان ، مستقل هستم ، همه و همه در خود این احساس وابستگى را دارند، لکن این احساسِ صادقانه دو گونه اشباع مى شود: اشباع صادق و اشباع کاذب .
نظیر طفلى که احساس گرسنگى مى کند؛ این احساسِ صادق ، گاهى با مکیدن سینه پرشیرِ مادر صادقانه اشباع مى شود و گاهى با مکیدن پستانک خشک ، به صورت کاذب اشباع مى شود. در انسان هم اصل احساس وابستگى ، یک واقعیّت و حقیقتى است لکن وابسته به چه چیزى ؟
1- به قدرت خدا؟
2- به قدرت طبیعت ؟
خود طبیعت هم وابسته به صدها شرط است ، پس باید به قدرتى وابسته باشیم که او دیگر همچون ما وابسته نباشد.