سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تاریخ : پنج شنبه 92/2/12 | 12:47 صبح | نویسنده : علی اصغربامری

بسم رب الشهداءوالصدیقین

حیا در حضور خدا

روایت است که : روزى پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم نزد چوپان گوسفندانش رفت ، (حضرت مشاهده نمود که ) چوپان ، لباسش را در آورده بود. چون پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم را دید، لباسش را بر تن نمود. حضرت صلى الله علیه و آله و سلم فرمود: برو! ما نیازى به چوپانى تو نداریم ، چون ما خاندانى هستیم که کسى را که ادب خدا نگاه ندارد و در خلوت از او حیا ننماید، به کار نمى گیریم .




تاریخ : پنج شنبه 92/2/12 | 12:46 صبح | نویسنده : علی اصغربامری

بسم رب الشهداءوالصدیقین

تقرب به سوی سگ

مرحوم هیدجى ، محشى منظومه ملا هادى ، دیوانى دارد، او قضیه جالبى نقل مى کند، مى گوید: مقدسى بود در محله اى و یا روستایى ، شبى براى عبادت به مسجد رفت ، مسجد خالى بود، دو رکعت نماز که به جا آورد، صداى خش خشى از گوشه هاى مسجد شنید، با خود گفت : پس من تنها در مسجد نیستم ، کس دیگرى هم گویى در مسجد هست ، سپس شیطان او را وسوسه کرد و شروع کرد با صداى بلندتر نماز خواندن ولا الضالین را با مد تمام کشیدن ! به خیال این که فردا آن ناآشنا، در ده و محله منتشر مى کند که فلانى ، دیشب در مسجد، تا صبح مشغول راز و نیاز بود و نماز نافله به جا مى آورد این مقدس مآب بیچاره ، به همین خیال ، حتى شب را هم به منزل نرفت و تا صبح مشغول نماز و راز بود. صبح که هوا روشن شد، وقتى که خواست از مسجد خارج شود، دید سگى نحیف و ضعیف از گوشه شبستان آمد و از در بیرون رفت . یک باره فهمید که همه آن خش خش ها، از این سگ بوده که از سرماى شب ، به داخل مسجد پناه آورده است و همه نماز نافله ها و گریه ها و اشک هاى جناب مقدس هم به جاى تقربا الى الله ، تقربا الى الکلب بوده است .




تاریخ : پنج شنبه 92/2/12 | 12:43 صبح | نویسنده : علی اصغربامری

بسم رب الشهداءوالصدیقین

اخلاص درهمه موارد

در قرآن کریم آمده : قل ان صلاتى و نسکى و محیاى و مماتى لله رب العالمین لا شریک له و بذلک امرت و انا اول المسلمین ؛ بگو نماز من و قربانى من و زندگى من و مرگ من براى خدا آن پروردگار جهانیان است ، او را شریکى نیست ، به من چنین امر شده است و من از نخستین مسلمانانم .




تاریخ : چهارشنبه 92/2/11 | 10:44 عصر | نویسنده : علی اصغربامری

بسم رب الشهداءوالصدیقین

مثل کورچراغ به دست

شرط بسیار مهم تاءثیر اذکار و ادعیه و اوراد و نظائرها طهارت انسان است که صرف لقلقه لسان سودى نبخشد؛ بلکه مبادا موجب قساوت و بعد هم بشود؛ زیرا که ذکر عارى از فکر است ، یعنى قلب بى حضور است ، و قلب بى حضور چراغ بى نور است و شخص بى نور از ادراک حقایق دور است . و مثل ذکر بى حضور مثل کورى است که در دست او مشعل نور است .




تاریخ : چهارشنبه 92/2/11 | 10:42 عصر | نویسنده : علی اصغربامری

بسم رب الشهداءوالصدیقین

تجدید وضو

پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله مى فرماید: خداوند متعال فرموده است : هر کس محدث شود و وضو نگیرد، بر من جفا کرده است ، و هر کس ‍ محدث شود و وضو گیرد، و دو رکعت نماز نخواند، او نیز بر من ظلم کرده است ، و کسى که دو رکعت را بخواند ولیکن دعا نکند، او هم جفا کرده است ، و آن کس که محدث شود، سپس وضو گیرد و دو رکعت نماز به جاى آرد و دعا کند و در امر دین و دنیایش از من حاجت طلبد، اگر اجابتش نکنم ، من به او جفا کرده ام ، ولى من خدایى ستمکار نیستم .




تاریخ : چهارشنبه 92/2/11 | 10:40 عصر | نویسنده : علی اصغربامری

بسم رب الشهداءوالصدیقین

خداوند همه جااست!

روزى على علیه السلام وارد بازار شد. مردى را دید که مى گوید: نه ! سوگند به کسى که هفت حجاب دارد؛ حضرت پرسید: منظورت کیست ؟ گفت : خدا! اى امیر مؤ منان ! حضرت فرمود: اشتباه مى کنى ، مادر به عزایت بنشیند! میان خدا و خلقش هیچ حجابى نیست و هر جا که باشند خداوند با آن هاست . مرد پرسید: اى امیر مؤ منان ! کفاره آن چه که گفتم چیست ؟ فرمود: این که بدانى هر جا باشى خدا با توست . مرد گفت : آیا به مساکین طعام دهم ؟ حضرت فرمود: نه ! چون به غیر خدایت سوگندى خوردى !




تاریخ : چهارشنبه 92/2/11 | 2:38 عصر | نویسنده : علی اصغربامری

بسم رب الشهداءوالصدیقین

کشیدن تیر در حال نماز

واقعه امیر المؤ منین علیه السلام و پیکان در جنگ احد را مرحوم ملا فتح الله کاشانى در تفسیر منهج الصادقین در ضمن آیه الذین هم فى صلوتهم خاشعون در اول سوره مبارکه مؤ منون قرآن کریم نقل کرده است که : در اخبار صحیحه آمده که در روز احد پیکان مخالفین در بدن مبارک امیر المؤ منین علیه السلام نشست و از غایت وجع نتوانستند که آن را بیرون آورند؛ صورت حال را به حضرت رسالت صلى الله علیه و آله و سلم عرض ‍ کردند، فرمود که : وقتى که وى در نماز باشد، پیکان را از بدن اطهر او بیرون آوردند و خون بسیار بر سجاده آن حضرت ریخته شد، و چون از نماز فارغ شد و آن خون را مشاهده نمود، پرسید که : این خون چیست ؟ گفتند که : در حینى که پیکان از بدن شما بیرون آوردیم این خون از آن جراحت بیرون آمد، فرمود: به خدایى که جان على در قبضه قدرت اوست که در نیافتیم و واقف نشدم که شما در چه وقت بدن مرا شکافتید و پیکان را بیرون آوردید.




تاریخ : چهارشنبه 92/2/11 | 2:36 عصر | نویسنده : علی اصغربامری

بسم رب الشهداءوالصدیقین

قسی القلب

رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: جز به ذکر خدا، زیاده مگویید؛ چه سخن بسیار که در آن ذکر خداوند نباشد، قلب را قساوت بخشد و دورترین مردم از خداوند، شخص قسى القلب است .




تاریخ : چهارشنبه 92/2/11 | 2:35 عصر | نویسنده : علی اصغربامری

بسم رب الشهداءوالصدیقین

عبورازدریابه وسیله بسم الله

جناب ثقة الاسلام کلینى در کتاب شریف اصول کافى از امام صادق علیه السلام روایت فرموده است که : شخصى همراه حضرت عیسى علیه السلام بود تا به دریا رسیدند و با حضرت بر روى آب راه مى رفتند و از دریا مى گذشتند. این جانى است که بر آب تصرف مى کند، این همان جا است که مرده را زنده مى کند، و ابراء اکمه و ابرص مى نماید، و جان هاى مرده را زنده مى کند و حیات مى دهد، و هر کسى که به تعلیم معارف حقه ، نفوس را احیاء مى کند عیسوى مشرب است . آن شخص دید که بر روى آب مثل زمین هموار عبور مى کنند، در عین عبور به این فکر افتاد که حضرت چه مى گوید و چه مى کند که بر روى دریا این گونه راه مى روند، دید حضرت مى گوید: بسم الله ، از روى عجب به این گمان افتاد، که اگر خودش از تبعیت کامل بیرون آید و مستقلا بسم الله بگوید، مانند حضرت مى تواند بر آب بگذرد، از کامل ، بریدن همان و غرق شدن همان ، استغاثه به حضرت ، روح الله نمود آن جناب نجاتش داد.




تاریخ : سه شنبه 92/2/10 | 3:18 عصر | نویسنده : علی اصغربامری

بسم رب الشهداءوالصدیقین

محب واقعى

امام صادق علیه السلام فرمود: از جمله سخنان خداوند با حضرت موسى علیه السلام این بود که خطاب به او فرمود:: اى پسر عمران ! دروغ گوست کسى که بگوید: مرا دوست دارد؛ ولى چون شب فرا رسد، در خواب باشد؟! آیا محب ، مایل نیست که با محبوبش خلوت کند؟! اى پسر عمران ! من دوستانم را مى شناسم ، وقتى فرا رسد، دیده آنان ، از قلب شان متحول شود و عقوبتم برابر چشمان شان مجسم گردد. از روى مشاهده مرا خطاب نمایند و از روى حضور با من تکلم کنند. اى پسر عمران ! از قلبت مرا خشوع ده و از بدنت خضوع و از چشمت ، در ظلمات شب ، اشک ! مرا بخوان که قریب و مجیبم خواهى یافت !