به نام خدا
مناجات علی ( ع )
یک وقت هم سراغ علی ( ع ) میروید ، هنگامی که از کار مردم فارغ شده
است . اوست و خدای خودش ، اوست و خلوتش ، اوست و راز و نیازهای
عاشقانه و عابدانهاش . ( 1 ) باز هم خوشبختانه در نهجالبلاغه است ، آنجا
که میگوید : « اللهم انک انس الانسین لاولیائک » خدایا تو از هر انیسی
برای اولیاء خودت انیستر هستی ، یعنی با هیچ انیسی مانند تو انس
نمیگیرم ، انیس من توئی . وقتی با هر که غیر از تو هستیم ، با انیسی
نیستم ، تنها هستم ، فقط وقتی با تو هستم حس میکنم که با کسی هستم « و
احضرهم بالکفایة للمتوکلین علیک » کسانی که به تو اعتماد کنند ، میبینند
از هر کس دیگر حاضرتری ، برای اینکه به سراغ کسانی که به تو اعتماد
میکنند ، میروی « تشاهدهم فی »
« سرائرهم ، و تطلع علیهم فی ضمائرهم ، و تعلم مبلغ بصائرهم » خدایا ! تو
دوستان و عاشقانت را در آن سر ضمیرشان مشاهده میکنی و از باطن ضمیرشان آگاهی ، به مقدار عرفان و بصیرت آنها عالم و آگاهی و میدانی که اینها در چه حد از بصیرت هستند . « فاسرارهم لک مکشوفه ، و قلوبهم الیک ملهوفة» ( 1 ) اسرارشان پیش تو پیداست و دلهاشان به سوی تو در پرواز است . دعای کمیل را که دعای علی ( ع ) است ، در شبهای جمعه بخوانید . این دعا از نظر مضمون در اوج عرفان است ، یعنی شما از اول تا آخر این دعا را که بخوانید ، نه دنیا در آن پیدا میکنید و نه آخرت ( مقصودم از آخرت همان بهشت و جهنم است ) . چه میبینید ؟ مافوق دنیا و مافوق آخرت : خدا ، روابط یک بنده خالص و پرستنده و واله و شیدا نسبت به ذات اقدس الهی ، یعنی حقیقت عبادت و خودش هم میگوید عبادت حقیقی همین است . ببینید علی ( ع ) در دعای کمیل با خدای خودش چگونه راز و نیاز میکند ! چگونه مناجات میکند ! ببینید زینالعابدین ( ع ) در سحرهای ماه رمضان در دعای ابوحمزه چگونه با خدای خود راز و نیاز و مناجات میکند ! این ، قدم اول مسلمانی ماست ، قدم اول ما این است که به خدای خود نزدیک شویم و با نزدیک شدن به خدای خودمان است که آن وقت سایر مسئولیتهایمان و از آن جمله مسئولیتهای اجتماعی را میتوانیم به خوبی انجام دهیم . کوشش کنیم که این گرایشهای یک جانبه را که همیشه اسلام دچار این درد گرایشهای یک جانبه ملت خودش |
بوده است کنار بگذاریم ، تا دین دچار این بیماری گرایش یک جانبه نشود.
ارزش عبادت را هرگز کم نگیریم .
در لحظات آخر که امام صادق ( ع ) در حال رفتن بودند ، دستور دادند همه
خویشان نزدیک را جمع کردند . [ سپس ] چشمهایشان را برای آخرین بار باز
کردند و یک جمله گفتند و رفتند . جمله این بود که : « لن تنال شفاعتنا
مستخفا بالصلوش » ( 1 ) شفاعت ما شامل کسی که نماز را کوچک بشمارد ،
نمیشود .
.: Weblog Themes By Pichak :.