بسم رب الشهداءوالصدیقین
تاریخ ولادت و اسم و لقب و کنیه و نسب حضرت جواد علیه السلام
بـدان کـه در تاریخ ولادت آن حضرت اختلاف است . اشهر بین علما و مشایخ آن است که در نوزدهم شهر رمضان یا نیمه آن سنه صد و پنج در مدینه مشرفه متولد شده ، و ابن عیاش ولادت شریف را در دهم رجب ذکر کرده و در دعاى ناحیه مقدسه :
( اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِالْمَوْلُودَیْنِ فى رَجِبٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِىٍ الثّانى و ابْنِهِ عَلِىِّ بْنِ مُحَمَّدٍ الْمُنْتَجَبِ ) . مؤ ید قول او است .
اسـم شـریـف آن جناب محمّد و کنیت مشهور او ابوجعفر و القاب شریفش تقى و جواد است ، و مـخـتار و منتخب و مرتضى و قانع و عالم و غیر اینها نیز گفته شده ، شیخ صدوق فرموده که آن حضرت را ( تقى ) گفتند براى آنکه از حق تعالى ترسید پس خداوند عز و جـل او را نـگـاه داشـت از شـر مـاءمـون در وقـتـى کـه مـاءمـون بـا حال مستى شبى بر آن حضرت وارد شد و شمشیر زد بر آن حضرت تا آنکه گمان کرد که آن جناب را به قتل رسانید پس حق تعالى او را نگاه داشت از شر او.
مؤ لف گوید: که تفصیل این بیاید در فصل معجزات آن حضرت ان شاء اللّه تعالى .
والده ماجده آن حضرت ام ولدى بود که او را ( سبیکه ) مى گفتند و حضرت امام رضا عـلیـه السـلام او را خـیـزران نـامـیـد و آن مـعـظـمـه از اهل نوبه بود و از اهلبیت ماریه قبطیه مادر ابراهیم پسر حضرت صلى اللّه علیه و آله و سـلم . و بـود آن مـخـدره از افـضـل زنـهـاى زمـان خـود و اشـاره فـرمـود بـه او حـضـرت رسـول صـلى اللّه عـلیـه و آله و سلم در قول خود. ( بِاَبىِ ابْنَ خِیَرَةِ اْلاِماءِ النُّوبِیَّةِ الطَّیِّبَةِ ) ؛
پـدرم بـه قـربـان پـسـر بـهـتـریـن کـنـیـزان کـه از اهـل نـوبـه و پاکیزه است . و در خبر یزید بن سلیط و ملاقات او امام موسى علیه السلام اسـت در طـریـق مـکـه کـه فـرمـود بـه او کـه مـرا مـى گـیـرنـد در ایـن سال و امر به سوى پسرم على علیه السلام است که همنام ( على ) و ( على ) است ، اما على اول ، پس على بن ابى طالب علیه السلام است و اما على دیگر، پس على بن الحـسـیـن عـلیـه السـلام . خـداونـد عـطـا فـرمـایـد بـه پـسـرم عـلى فـهـم عـى اول و حـکمت و بینایى و محبت و دین او را و محنت على دیگر و صبر او را بر چیزى که مکروه او اسـت و جـایـز نـیـسـت از بـراى او کـه تـکـلم کـنـد مـگـر بـعـد از هـارون بـه چـهـار سـال ؛ پس فرمود: هرگاه مرور کردى به این موضع و ملاقات کردى او را و زود است که ملاقات کنى او را پس بشارت بده او را به آنکه متولد مى شود از براى او پسرى که امین و امانت دار و مبارک باشد و اعلام کند ترا به آنکه تو مرا ملاقات کردى پس خبر بده او را در آن وقـت که آن جاریه که این پسر از او خواهد شد از اهلبیت ماریه قبطیه جاریه پیغمبر صـلى اللّه عـلیه و آله و سلم است و اگر توانستى که سلام مرا به آن جاریه برسانى برسان .
مـؤ لف گـویـد: کـه کـافـى اسـت در جـلالت این معظمه جلیله که حضرت موسى بن جعفر عـلیـه السـلام امـر فـرمـایـد یـزیـد بـن سلیط را که سلام آن حضرت را به او برساند هـمـچـنـان کـه حـضـرت رسـول صـلى اللّه عـلیه و آله و سلم امر فرمود جابر بن عبداللّه انصارى را که سلام آن حضرت را به حضرت باقر علیه السلام برساند.
و اما کیفیت ولادت آن حضرت پس چنان است که علامه مجلسى رحمه اللّه در ( جلاءالعیون ) ذکر کرده ، فرموده : ابن شهر آشوب به سند معتبر از حکمیه خاتون صبیه محترمه امـام مـوسـى کـاظم علیه السلام روایت کرده است که روزى برادرم حضرت امام رضا علیه السـلام مـرا طـلبـید و فرمود که اى حکیمه امشب فرزند مبارک خیزران متولد مى شود باید کـه در وقـت ولادت او حـاضـر بـاشـى ، مـن در خـدمـت آن حـضرت ماندم چون شب درآمد مرا با خیزران و زنان قابله در حجره آورد و از حجره بیرون رفت و چراغى نزد ما افروخت و در را بـر روى مـا بـسـت چـون او را درد زایـیـدن گرفت و او را بر بالاى طشت نشاندیم چراغ ما خـامـوش شـد و از خاموش شدن چراغ مغمون شدیم ناگاه دیدیم که آن خورشید امامت از افق رحـم طـالع گـردیـد و در مـیـان طشت نزول نمود و بر آن حضرت پرده نازکى احاطه کرده بـود مـانـند جامه و نورى از آن حضرت ساطع بود که تمام آن حجره منور شد و ما از چراغ مـسـتـغـنـى شـدیـم . پـس آن نـور مبین را برگرفتم و در دامن خود گذاشتم و آن پرده را از خـورشـیـد جـمـالش دور کردم ناگاه حضرت امام رضا علیه السلام به حجره درآمد بعد از آنکه او را در جامه هاى مطهر پیچیده بودیم و آن گوشواره عرش امامت را از ما گرفت و در گـهـواره عـزت و کـرامـت گذاشت و آن مهد شرف و عزت را به من سپرد و فرمود که از این گـهـواره جـدا مـشـو. چـون روز سـوم ولادت آن حـضرت شد دیده حقیقت بین خود را به سوى آسـمـان گـشـود و بـه جـانب راست و چب خود نظر کرد و به زبان فصیح ندا کرد که ( اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلا اللّهُ وَ اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّدا رَسُولُ اللّهِ. ) چون این حالت غریب را از آن نور دیـده مـشاهده کردم به خدمت حضرت شتافتم و آنچه دیده و شنیده بودم به خدمت آن حضرت عـرض کـردم ، حـضـرت فـرمـود کـه آنـچـه بـعـد از ایـن عـجـایـب احوال او مشاهده خواهى کرد زیاده است از آنچه اکنون مشاهده کردى .
و در کتاب ( عیون المعجزات ) به سند معتبر از کلیم بن عمران روایت کرده است که گـفـت : بـه خـدمـت حـضـرت امـام رضـا علیه السلام عرض کردم که دعا کن حق تعالى ترا فـرزنـدى کرامت فرماید، حضرت فرمود که حق تعالى به من یک پسر کرامت خواهد کرد و او وارث امـامـت مـن خـواهـد بـود. چـون حضرت امام محمّد تقى علیه السلام متولد شد حضرت فـرمـود کـه حـق تعالى به من فرزندى عطا کرده است که شبیه است به موسى بن عمران عـلیه السلام که دریاها را مى شکافت و نظیر عیسى بن مریم علیه السلام که حق تعالى مقدس و مطهر گردانیده بود مادر او را و طاهر و مطهر آفریده شده بود پس حضرت فرمود کـه ایـن فـرزنـد مـن بـه جـور و سـتـم کـشـتـه خـواهـد شـد و بـر او خـواهـنـد گـریـسـت اهـل آسـمانها و حق تعالى غضب خواهد کرد بر دشمن او و کشنده او و ستم کننده بر او و بعد از قـتـل او از زنـدگـانـى بـهـره نـخـواهـد بـرد و بـه زودى بـه عـذاب الهـى واصل خواهد گردید. در شب ولادت آن حضرت تا به صبح در گهواره با او سخن مى گفت و اسرار الهى را به گوش الهام نیوش او مى رسانید. و مشهور آن است که رنگ مبارک آن حضرت گندم گون بود و بعضى سفید گفته اند و میانه بالا بود، و مروى اسـت کـه نـقـش خـاتـم آن حضرت نعم القادر اللّه بود. انتهى .و تسبیح آن حضرت در روز دوازدهم و سیزدهم ماه است و این است تسبیح آن جناب :
( سـُبـْحـانَ مـَنْ لایـَعـْتـَدى عَلى اَهْلِ مَمْلَکَتِهِ، سُبْحانَ مَنْ لایُؤ اخِذُ اَهْلَ اْلاَرضِ بِاَلْوانِ الْعَذابِ، سُبْحانَ اللّهِ وَ بِحَمْدِهِ ) .
و در ( درّالنـظـیـم ) از حـکـیـمه نقل کرده که حضرت جواد علیه السلام روز سوم ولادتـش عـطـسه کرد و گفت : ( اَلْحَمْدللّهِ وَ صَلَّى اللّه عَلى سَیِّدِنا مُحَمَّدٍ وَ عَلَى اْلاَئِمَّةِ الرّاشِدینَ. )
بسم رب الشهداءوالصدیقین
جایگاه دعا
آیت الله بهجت(ره)براى دعا جایگاه بلندى قائل است و معتقد است باید دعا در همه شؤ ون زندگى ما حاکم باشد.
استاد هادوى مى گوید:
((روزى دخترم مریض بود خدمت ایشان رسیدم و از آقا خواستم براى او دعا کند. آقا فرمودند: شما خودت این دعا را هر روز سه بار بخوان . آن دعا این بود: ((اَللّهُمَّ اشْفِها بِشِفائِکَ، وداوِها بِدَوَائِکَ، وَ عافِها بِعافِیَتِکَ.))
خدایا، این دختر را به شفاى خود شفا ده ، و به دواى خود درمان بخش ، و به عافیت خود، تندرست گردان .))
بعد از بار سوم بگو: ((بِالاْمِامِ الْکاظِمِعلیه السّلام فَاِنَّها اَمَتُکَ وَ بِنْتُ عَبْدِکَ.))
- به حقّ امام کاظم علیه السّلام که او بنده تو و دختر بنده توست .
بسم رب الشهداءوالصدیقین
زهد حقیقى
از محضر آیت الله بهجت(ره) پرسیده شد: زهد حقیقى چیست ؟ و چگونه زاهد حقیقى باشیم ؟
فرمودند: ((زهد آن است که مالکِ نَفْس خودت باشى ، و در فعل و ترک مراقب اذن خداى متعال باشى )).
بسم رب الشهداءوالصدیقین
طریقه تهذیب نفس
در جایى از آیت الله بهجت(ره)درخواست شده که : بعضى از طلاب در لبنان به ما مراجعه کرده و از ما تقاضاى مواعظ اخلاقى و ارشادِ در این زمینه مى نمایند، و نیز از طریق تهذیب نفس سؤ ال مى نمایند، به همین خاطر خواهشمندیم که در این زمینه ما را راهنمایى بفرمایید.
ایشان فرمودند: ((از بزرگترین چیزهایى که در این مطلب نافع است آن است که هر روز به افرادى که براى درس نزد شما حاضر مى شوند، یک روایت از روایات اخلاق شرعى از جهاد نفس از باب جهاد [کتاب ] ((وسایل ))، و باب ((آداب العشرة )) از [کتاب ] حجّ ((وسایل )) را متذکر شوید، البتّه با تدبّر و تاءمّل و بنا گذاردن بر عمل به آنچه بر آن علم پیدا مى کنید.))
حضرت آیت الله بهجت طىّ توصیه اى دیگر در این باره فرموده اند: ((هر کس هر روز یک حدیث از ابواب جهاد با نفس کتاب ((وسائل الشیعه )) را مطالعه نماید و در واضحات آن فکر کند و همانند دارو که انسان میل مى کند شربت معارف آن را بنوشد و به آن عمل کند، بعد از یک سال خواهد فهمید که تغییر کرده است )).
بسم رب الشهداءوالصدیقین
راه قرب به خداوند
شخصى از آیت الله بهجت(ره) پرسید: این جانب تصمیم دارم که به خداوند قرب پیدا کنم و سیر سلوک داشته باشم ، راه آن چیست ؟
ایشان مرقوم فرمودند: بسمه تعالى ، چنانچه طالب ، صادق باشد، ((ترک معصیت )) کافى و وافى است براى تمام عمر، اگر چه هزار سال باشد.
در جاى دیگر نیز شخصى سؤ ال کرد: این جانب تصمیم دارم که قربِ الهى پیدا کنم ، لطفاً مرا راهنمایى فرمایید آیا این کار نیاز به استاد دارد؟
ایشان مرقوم فرمودند: ((بسمه تعالى ، استاد علم است ، و معلّم واسطه است ، عمل به معلومات بنمایید و معلومات را زیر پا نگذارید، کافى است ؛[که ]: ((مَنْ عَمِلَ بما عَلِمَ، وَرَّثَهُ اللّهُ عِلْمَ ما لا یَعْلَم ))
- هر کس به آنچه که مى داند عمل کند، خداوند آنچه را که نمى داند به او مى آموزد.
(وَالَّذینَ جاهَدُوا فینا، لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا)
- و کسانى که در [راه خشنودى ] ما تلاش کنند، مسلّماً به راههاى خود رهنمون خواهیم شد.
اگر دیدید نشد، بدانید نکرده اید. [و نیز] ساعتى در شبانه روز مخصوص علوم دینیّه بنمایید.))
باز سؤ ال شد ((آیا در سیر به سوى خداوند، باید استاد داشت ؟ و با فرض نبودن استاد چاره چیست ؟))
مرقوم فرمودند: ((بسمه تعالى ، استاد تو علم توست ، به آنچه مى دانى عمل کن ، آنچه را نمى دانى کفایت مى شود.))
از ایشان درباره اُنس به خداوند سؤ ال شد که : خواهشمندم بفرمایید چطور مى توان بهتر به خداوند و ائمه اطهارعلیهم السّلام انس گرفت ؟
فرمودند: ((با طاعت خداى تعالى و رسول صلّى اللّه علیه و آله و ائمه علیه السّلام و ترک معصیت در اعتقاد و عمل .))
بسم رب الشهداءوالصدیقین
محبت اکمل ، دافع شرور
شخصى از محضر حضرت آیت الله العظمى بهجت پرسید: چندى است که اسیر محبّت به شخصى شده ام و عنان از کفم ربوده شده ، چه کنم ؟
ایشان مرقوم فرمودند: ((عاقل ، به اکمل و اجمل و انفع و ادوم محبت پیدا مى کند، و ترجیح مى دهد محبت او را بر محبت غیر؛[علاوه ] با اینکه محبتِ اکمل ، دافعِ شرور و بلیات است ، به خلاف محبّت غیر.))
بسم رب الشهداءوالصدیقین
عمل به معلومات
آیت الله بهجت مى فرمودند: اگر مردم به آنچه که مى دانند عمل کنند کار درست مى شود، یعنى اگر واجبات را انجام دهند و محرّمات را ترک کنند و مستحبّات را حتى الامکان انجام دهند، کار درست مى شود.
بسم رب الشهداءوالصدیقین
اعتماد به مولا
آیت الله بهجت مى فرمودند: اگر ما به مقدارى که طفل صغیر به پدر و مادرش اعتماد دارد به مولاى خودمان اعتماد داشته باشیم ، کار درست مى شود.
بسم رب الشهداءوالصدیقین
اعتدال در خوف و رجاء
آقای خسروشاهی می گوید:(روزى از آیت الله بهجت درباره خوف و رجاء که علماى اخلاق خیلى روى آن تاءکید کرده اند سؤ ال کردم .
فرمودند: خوف و رجائى مطلوب است که در حدّ اعتدال باشد، و اگر خارج از حد اعتدال باشد، مفید نیست ؛ زیرا خوف غیرمعتدل باعث یاءس و نومیدى از رحمت حق و رجاى غیرمعتدل باعث تجرّى مى شود.
و نیز این روایت را از ایشان شنیدم که مى فرمودند: از رسول الله صلّى اللّه علیه و آله وایت شده است که ((أَلْمُؤْمِنُ بَیْنَ خَوْفَیْنَ: خَوْفِ ما مَضى ، وَ خَوْفِ مابَقِىَ.))
- مؤ من همواره دو گونه بیم و هراس دارد: خوف از گذشته ، و هراس از آینده .
یعنى باید از قصور یا تقصیرى که در گذشته از ما سر زده بترسیم ، و در این فکر باشیم که دوباره مرتکب آن اشتباه و لغزش نشویم .))
بسم رب الشهداءوالصدیقین
اهمیت دادن به معنویات
حجة الاسلام والمسلمین خسروشاهى مى گوید: ((آیت الله بهجت مى فرمودند: اگر آن مقدارى که بشر به جسمش اهمیت مى دهد به روحش اهمیّت مى داد، دیگر هیچ غم و غصه اى نداشت . متاءسفانه بشر هر چیزى را که براى جسمش مفید است تهیه مى کند و دنبالش مى رود.
به عنوان مثال براى تحصیل غذایى که براى جسمش مفید است نزد پزشک مى رود و از او درباره غذاهاى مفید سؤ ال مى کند، ولى آیا دنبال چیزهایى که براى روحش مفید است مى رود؟ که بداند چه چیزى براى روح مفید است ؟
خلاصه ، اگر بشر آن قدر که براى مادیات تلاش مى کند براى معنویات تلاش مى کرد غصّه اى نداشت . در هر صورت باید دنبال این باشیم که چه چیزى براى روحمان مفید است . به عنوان مثال مستحبّات براى روح انسان خیلى مؤ ثّر و مفید است باید در انجام آنها هم تلاش کنیم .))
.: Weblog Themes By Pichak :.