سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تاریخ : شنبه 91/9/18 | 12:29 صبح | نویسنده : علی اصغربامری

فلسفه تجدید عزادارى امام حسین (علیه السلام‏)

عرض کردم که در اسلام اصول و شعارهایى است. هیچ با خودتان فکر کرده‏اید که فلسفه اینکه باید عزادارى امام حسین علیه السلام هرسال تجدید بشود چیست؟ عزادارى معمولى در افراد عادى، اسلام مى‏گوید سه روز است؛ یعنى اگر کسى پدر یا برادرش مرد سه روز به عنوان یک فرد عزادار در خانه مى‏نشیند، مسلمین هم وظیفه دارند به تسلیت او بروند و بعد از سه روز باید غائله را خاتمه بدهد. تنها موضوعى که گفته‏اند براى همیشه باید آن را احیا کنید و برایش بگریید، آن را زنده نگه دارید و نگذارید فراموش بشود، مسئله عزادارى حسین بن على است، چرا؟ آیا حسین بن على نیازى دارد که ما و شما بیاییم بنشینیم برایش گریه کنیم، مثلًا تشفّى قلبى پیدا مى‏کند، العیاذ باللَّه عقده‏هاى دلش خالى مى‏شود؟ یا عقده‏هاى دل فاطمه زهرا و یا حضرت امیر خالى مى‏شود؟ اصلًا آنها عقده دل دارند که بخواهند خالى کنند؟ امام صادق فرمود: سوره والفجر را بخوانید که سوره جد ما حسین‏بن‏على‏ است. گفتند:

آقا به چه مناسبت؟ فرمود: آیات آخر سوره والفجر: یا ایَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ. ارْجِعى الى‏ رَبِّکِ راضِیَةً مَرْضِیَّةً. فَادْخُلى فى عِبادى. وَ ادْخُلى جَنَّتى‏ «1». اى صاحب نفس آرام! به سوى پروردگارت بازگرد، تو از پروردگارت خشنودى، عقده‏اى در روح تو وجود ندارد.

تو آگاهانه کار خودت را انجام دادى، از کار خودت هم خوشحالى. خدا از تو راضى است. حالا برو در زمره بندگان خاص من، در زمره بندگان ما باش. حسین رفت نزد پدر و برادر و مادر و جد بزرگوارش، آنها در یک سعادتى هستند که براى ما قابل تصور نیست. عقده‏اى ندارند که ما بخواهیم براى تشفّى عقده آنها کارى کرده باشیم.

پس مسئله چیست؟ تشفّى این است که اسلام اصلى دارد به نام اصل عدل: انَّ اللَّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْاحْسانِ وَ ایتاءِ ذِى الْقُرْبى‏ وَ یَنْهى‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ «2». اسلام اصلى‏دارد به نام مبارزه با ظلم و ستمگرى، اصلى دارد به نام حماسه شهادت. حسین سمبل احیاى عدالت اسلام است. حسین سمبل مبارزه با ظلم در دنیاى اسلام است، حسین حماسه شهادت است، حسین شعار عدالت اسلامى است، شعار عدالت است. تا شما نام حسین را زنده نگه مى‏دارید، یعنى ما طرفدار عدالت اسلامى هستیم. اینکه پرچم سیاه بالاى خانه‏تان مى‏زنید یعنى من وابسته به حسینم، کدام حسین؟ همان حسینى که در راه عدالت شهید شد. پس من وابسته به عدالت اسلامى‏ام. من وابسته به حسینم، کدام حسین؟ همان حسینى که در راه خدا هرچه داشت داد، آن حسینِ پاکباخته در راه خدا. پس من طرفدار پاکباختگى در راه خدا هستم. خود همین شعار است. اسم بچه‏تان را هم که حسین مى‏گذارید- اگر توجه داشته باشید- مى‏خواهید این شعار را زنده نگه دارید.

این است که به ما گفتند نگذارید این [حادثه‏] فراموش بشود. سال به سال این خاطره را تجدید کنید. وقتى که این خاطره را تجدید مى‏کنید متن وقایع را براى یکدیگر بازگو مى‏کنید. وقتى متن وقایع را بازگو مى‏کنید مى‏بینید چگونه است که حسین براى عدل اسلامى قیام کرد و در مقابل ظلم ایستادگى کرد؛ صحنه‏اى و حماسه‏اى مى‏بینید که نظیرش در همه دنیا هرگز وجود ندارد. این هم خودش تعظیم شعائر است. ذلِکَ وَ مَنْ یُعَظِّمْ شَعائِرَ اللَّهِ فَانَّها مِنْ تَقْوَى الْقُلوبِ‏ «1». هرکسى که شعارهاى الهى را زنده کند و بزرگ بشمارد این نشانه آن است که قلبى پاک و متقى و پرهیزکار دارد.

آرى امام حسین علیه السلام در دل هر مسلمان حقیقت‏خواه و عدالت‏خواهى جا دارد. انَّ لِلْحُسَیْنِ مَحَبَّةً مَکْنونَةً فى قُلوبِ الْمُؤْمِنینَ‏ همانا حسین بن على یک محبت مرموز و پنهانى در دل هر مؤمنى دارد، چرا؟ خیلى واضح است، چون هر مؤمنى در دلش یک علاقه‏اى به اسلام دارد؛ چون به اسلام علاقه دارد حسین را که در راه جانبازى اسلام مى‏بیند که جان و مال و فرزندان و همه چیزش را در راه اسلام فدا کرد از اسلام جدا نمى‏بیند و اسلام را از حسین جدا نمى‏بیند. به آن مقدار که خودش را وابسته به اسلام مى‏بیند وابسته به حسین بن على علیه السلام مى‏بیند. نه تنها ابا عبداللَّه، همه کسانى‏که در راه خدا و در رکاب اباعبداللَّه علیه السلام شهید شدند همین‏طور هستند.