سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تاریخ : جمعه 91/12/25 | 8:22 عصر | نویسنده : علی اصغربامری
به نام خدا
انگیزه جاهلان عالم‏نما در تحریف معارف دین، از دیدگاه على علیه‏السلام‏

چنان که پیش از این گفتیم، قرآن کریم عملکرد چنین انسان‏هایى را در جامعه اسلامى، ((فتنه)) نام مى‏نهد و کسانى که در صدد تحریف قرآن و حقایق و معارف دین برمى‏آیند فتنه جویانى مى‏داند که با تحریف معارف دینى، شیطان را در گم‏راه کردن مردم، یارى مى‏رسانند. حال ممکن است این سوال مطرح شود که چرا کسانى، با این که حق را مى‏دانند و بر بى اساس بودن اوهام و جهالت‏هایى که از دیگران به عاریت گرفته‏اند، واقفند، در صدد توجیه فریب کارى‏هاى خویش و گم‏راه کردن دیگران بر مى‏آیند؟ به عبارت دیگر از نظر روان‏شناسى، انسان‏هایى که در صدد تحریف معارف دینى بر مى‏آیند و با تحریف حقایق دین، اسباب گمراهى مردم را فراهم مى‏کنند، از نظر روحى چه مشکلى داند که به بهاى بازى کردن با دین خدا به دنبال حل کردن آن هستند؟ در واقع، فتنه در دین، که در شکل تحریف معارف دین بروز مى‏کند، از کجا ناشى مى‏شود؟
حضرت على علیه‏السلام در جواب این پرسش مى‏فرمایند:

انما بدء وقوع الفتن اهواء تتبع و احکام تبتدع -نهج‏البلاغه، خطبه 50.


آنچه از نظر روحى زمینه چنین انحرافى را در انسان فراهم مى‏کند و ریشه فتنه شناخته مى‏شود عبارت است از هواهاى نفسانى. فتنه‏هایى که در دین واقع مى‏شود از هواهاى نفسانى و امیال و اغراض دنیایى سرچشمه مى‏گیرد. آنان که با تحریف‏هاى معارف دینى مردم را به گمراهى مى‏کشانند کسانى هستند که داراى روحیه تسلیم و بندگى در مقابل خداى متعال نیستند، یا در اثر القائات و وسوسه‏هاى شیطانى روحیه تسلیم و بندگى را از دست داده‏اند.
روحیه تسلیم و بندگى اقتضا مى‏کند انسان در مقابل خدا و دستورات او تسلیم و در عمل و گفتار پاى‏بند شریعت و ارزش‏هاى دینى باشد. وجود این روحیه از آن جهت لازم است که ممکن است بسیارى از دستورات شریعت و دین با خواسته‏هاى نفسانى انسان موافق نباشد و انسان با طوع و رغبت حاضر به پذیرش و عمل آنها طبق نباشد. انسان‏ها در چنین مواردى دایما بر سر دو راهى هستند و ناگزیر مى‏باید یک راه را انتخاب کنند؛ یا خواسته خدا و شریعت را برگزینند و با هواى نفس مخالفت کنند، یا هواى نفس و خواسته خود را بر خواست خدا و ارزش‏هاى دینى مقدم بدارند. کم نیستند انسان‏هایى که در این امتحان بزرگ خواسته‏هاى نفسانى را بر خدا و ارزش‏هاى دینى مقدم مى‏دارند. در این میان، برخى از این گروه این روحیه و مردانگى را دارند که به صراحت بگویند ما خود را پاى‏بند اعتقادات دینى و ارزش‏هاى آن نمى‏کنیم، البته در صدد تحریف و ضدیت با ارزش‏هاى دینى هم نیستیم. این نوع برخورد با دین، فتنه در دین محسوب نمى‏شود و چنین روحیه‏اى منشا فتنه نیست؛ زیرا کسى با فریب کارى به گمراهى کشیده نشده است.
زمانى فقدان روحیه تسلیم و بندگى در مقابل خدا و دستورات الهى منشا فتنه در دین مى‏شود که فاقدان آن در صدد برآیند تا با توجیهات واهى، دین را طبق خواسته‏هاى نفسانى خود تفسیر کنند.
چنین انسان‏هایى به ویژه اگر از نظر موقعیت اجتماعى در مقامى باشند که عده‏اى ممکن است از آنها حرف شنوى داشته باشند، بیشتر از هر کس دیگر مورد طمع شیاطین هستند؛ زیرا این اشخاص خواسته‏هایى دارند که از یک طرف شریعت و دین آدمى را از آنها نهى کرده است و از طرف دیگر گذشتن از این امور و صرف نظر کردن از آن، براى این اشخاص، به خاطر ضعف روحیه بندگى بسیار سخت است، و از سوى دیگر اینان از توانایى‏هاى برخوردارند که با بهره‏گیرى از آنها گاه مى‏توان حق را بر خود آنان مشتبه کرد. شیطان از این فرصت طلایى حداکثر استفاده را مى‏کند و با نفوذ در دل و جان چنین انسان‏هایى آنها را در جهت فتنه و انحراف دین تشویق و ترغیب مى‏کند. شیطان براى عملى کردن نقشه خود، خواسته‏هاى نفسانى این اشخاص را پیش چشم آنها مجسم مى‏کند و آتش شوق بهره‏مندى از آنها را در جان آنها شعله ور مى‏گرداند. از طرف دیگر چنین به آنها القا مى‏کند که از کجا آنچه علما و بزرگان دین به عنوان وظایف و ارزش‏هاى دینى بیان کرده‏اند همان‏هایى باشد که خدا و دین از ما خواسته است؟
چنین افرادى چون مى‏بینند با وجود سخنان عالمان دین و علوم اهل بیت و با وجود قرآن، آنها به خواسته‏هاى نفسانى و هوس‏هایشان نمى‏رسند، در صدد برمى‏آیند تا راه جدیدى پیدا کنند که هم به خواسته‏هاى خود برسند و هم به حسب ظاهر از رقبه اسلام خارج نشده باشند و از مزایا و موقعیت‏هاى اجتماعى جامعه دینى برخوردار باشند. بنابراین آنچه از درون آنها را به سوى انحراف سوق مى‏دهد عدم روحیه تسلیم و بندگى و تبعیت از هواهاى نفسانى است.
حضرت على علیه‏السلام در پاسخ به این سوال که چه عواملى سبب مى‏شود تا کسانى در جامعه اسلامى در صدد ایجاد فتنه در دین برآیند، مى‏فرمایند ریشه همه فتنه‏هایى که در دین واقع مى‏شود هواهاى نفسانى است که اشخاص مذکور نمى‏توانند از آنها صرف نظر کنند و براى رسیدن به آنها، با اختراع راه جدید در مقابل احکام و ارزش‏هاى دینى، دست به فتنه مى‏زنند.
اما راه جدیدى که آنها براى پیشبرد مقاصد خویش به کار مى‏گیرند چیست؟ حضرت مى‏فرمایند آنها احکامى را طبق امیال نفسانى خویش ابداع مى‏کنند و آنها را به اسلام نسبت مى‏دهند و با تفسیر و توجیه‏هاى خودساخته و بى‏اساس به تحریف حقایق دین مى‏پردازند و قرآن و آیات الهى را به راى خویش تفسیر مى‏کنند. در نتیجه، سخنانى مى‏گویند که با حقیقت دین و قرآن کریم سازگار نیست و مردم را در جهت خلاف قرآن و ارزش‏هاى دینى سوق مى‏دهد. البته بدیهى است که این افراد برآنند تا به نحوى عمل کنند که مردم از اهداف شیطانى آنها مطلع نگردند؛ زیرا مى‏دانند در آن صورت از آنها تبعیت نخواهند کرد.
بنابراین حضرت على علیه‏السلام ریشه همه فتنه‏ها و بدعت‏هایى که در دین گذاشته مى‏شود فقدان روحیه تسلیم و بندگى و وجود روحیه هواپرستى مى‏دانند و مردم و به خصوص خواص جامعه را، از تبعیت هوا و هوس برحذر مى‏دارند و از این که مصداق آیه ارایت من اتخذ الهه هواه -فرقان، 43. ?
قرار گیرند هشدار مى‏دهد.
البته شاید کسانى که امروز در نقش کارآمدترین نیروها و عوامل شیطان در تحریف معارف دینى انجام وظیفه مى‏کنند در ابتدا چنین تصمیمى نداشته‏اند. چه بسیار بودند انسان‏هایى که در آغاز جزء مسلمانان راستین و در شمار مبلغان راستین قرآن و معارف دین به شمار مى‏رفتند، ولى در نیمه راه تغییر جهت دادند و به صف مخالفان اسلام پیوستند و از ولایت خدا خارج شدند و ولایت و سرپرستى شیطان را پذیرفتند. همچنان که فراوانند انسان‏هایى که بعد از سال‏ها ضلالت و گمراهى و گمراه کردن دیگران، توبه کرده، به دامن اسلام بازگشتند و بقیه عمر خویش را صرف جبران گذشته نامطلوب خود کردند.
در هر حال، این تغییر موضع‏ها و جابه‏جایى انسان‏ها در طول زندگى، امرى است که در صحنه حیات انسان‏ها فراوان اتفاق افتاده است؛ لکن آنچه توجه به آن ضرورى این است که از نظر قرآن هیچ گناهى خطرناک‏تر و بزرگ‏تر از فتنه در دین نیست. بزرگ‏ترین گناه آن است که کسانى بعد از آن که حق را شناختند و با احکام و معارف دین آشنا شدند، در صدد برآیند تا مردم را از آشنایى و عمل به آن باز دارند.
در هر صورت، آنچه در پایان توجه همگان را بدان جلب مى‏کنیم و از خداى متعال مى‏خواهیم ما را بدان موفق بدارد این سخن گران قدر حضرت على علیه‏السلام است که مى‏فرمایند حاسبوا انفسکم قبل ان تحاسبوا؛ خود،
-بحار: ج 8، ص 145. ? عقاید و افکار و اعمال خویش را ارزیابى نمایید و خود، خویشتن را در دادگاه وجدان محاکمه کنید و قبل از آن که فرصت توبه و بازگشت به سوى خدا از دست برود به دامن قرآن و دین حق بازگردید و خود را از دام شیطان و نفس اماره نجات دهید و از سوء عاقبت و فرجامى ناخواسته بترسید. سخن خود را با هشدار قرآن کریم در این زمینه به پایان مى‏بریم که مى‏فرماید:

ثم کان عاقبه الذین اسائوا السواى ان کذبوا بایات الله و کانوا بها بستهزءون -روم، 10.

آن گاه فرجام کسانى که بدى کردند این گونه شد که آیات خدا را تکذیب کردند و آنها را به مسخره مى‏گرفتند. از خداى متعال درخواست مى‏کنیم همگان را به راه حق هدایت کند.