سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تاریخ : جمعه 91/12/25 | 12:45 صبح | نویسنده : علی اصغربامری

به نام خدا

حکومت یکی از شاخه‏های امامت است

ما هرگز نباید چنین اشتباهی را مرتکب شویم که تا مسئله امامت در شیعه‏
مطرح شد بگوئیم یعنی مسئله حکومت ، که در نتیجه مسئله به شکل خیلی‏
ساده‏ای باشد و این فروعی که برایش پیدا شده است پیدا شود و بگوئیم حالا
که فقط مسئله حکومت و اینکه چه کسی حاکم باشد مطرح است ، آیا آن کسی که‏
می‏خواهد حاکم باشد حتما باید از همه افضل باشد یا نه ، ممکن است کسی که‏

حاکم می‏شود افضل نسبی باشد نه افضل واقعی ؟ یعنی از نظر سیاستمداری و
اداره امور الیق از دیگران باشد و لو اینکه از جنبه‏های دیگر خیلی پستتر
است . مدیر و سیاستمدار خوبی باشد و خائن نباشد . آیا معصوم هم باشد یا
نه ؟ چه لزومی دارد ؟ ! نماز شب خوان هم باشد یا نه ؟ چه لزومی دارد ؟ !
مسائل فقهی را هم بداند یا نه ؟ چه لزومی دارد که بداند ؟ ! در این مسائل‏
رجوع می‏کند به دیگران . یک افضلیت نسبی کافی است . این ، تابع اینست‏
که ما این مسئله را فقط در سطح حکومت ، و کوچک گرفتیم . و این ، اشتباه‏
بسیار بزرگی است که احیانا قدما ( بعضی از متکلمین ) هم گاهی چنین‏
اشتباهی را مرتکب می‏شدند . امروز این اشتباه خیلی تکرار می‏شود . تا
می‏گویند امامت ، متوجه مسئله حکومت می‏شوند در حالیکه مسئله حکومت از
فروع و یکی از شاخه‏های خیلی کوچک مسئله امامت است و این دو را نباید
با یکدیگر مخلوط کرد . پس مسئله امامت چیست ؟

امام جانشین پیغمبر است در بیان دین

در مورد مسئله امامت ، آنچه که در درجه اول اهمیت است ، مسئله‏
جانشینی پیغمبر است در توضیح و تبیین و بیان دین منهای وحی . البته بدون‏
شک کسی که به او وحی می‏شد ، پیغمبر اکرم بود و بس و با رفتن ایشان‏
مسئله وحی و رسالت به کلی قطع شد . مسئله امامت اینست که آیا با رفتن‏
پیغمبر ، بیان آن تعلیمات آسمانی که دیگر در آنها اجتهاد و رأی شخصی‏
وجود ندارد ، در یک فرد متمرکز بود به طوری که مانند پیغمبر ( ص ) مردم‏
هر چه از او در مسائل دینی سؤال می‏کردند ، می‏دانستند که پاسخ وی مر حق و
حقیقت است و رأی و فکر شخصی نیست که ممکن است اشتباه کرده باشد و روز

نمی‏توانیم تفسیر کنیم که پیغمبر چگونه علم را از ناحیه خدا می‏گیرد .
نمی‏توانیم تفسیر کنیم که چه نوع ارتباط معنوی میان پیغمبر ( ص ) و علی (
ع ) بود که پیغمبر حقایق را کما هو حقه و بتمامه به علی آموخت و
به غیر او نیاموخت . علی ( ع ) در نهج البلاغه ( در جاهای دیگر هم نظیر
این عبارت زیاد است ) می‏فرماید من با پیغمبر در حرا بودم ( بچه بوده‏اند
) صدای ناله دردناکی را شنیدم . گفتم یا رسول الله ! من صدای ناله شیطان‏
را در وقتی که وحی بر تو نازل شد شنیدم . به من فرمود : « یا علی ! انک‏
تسمع ما اسمع و تری ما اری و لکنک لست بنبی » ( 1 ) . اگر در همانجا
کنار علی ( ع ) فرد دیگری هم بود ، آن صدا را نمی‏شنید چون آن شنیدن ،
شنیدن صدایی نبوده که در فضا پخش شود که بگوئیم هر کس گوش می‏داشت‏
می‏شنید . آن ، سمع و حس و بینش دیگری است .