سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تاریخ : پنج شنبه 91/12/24 | 12:25 عصر | نویسنده : علی اصغربامری

به نام خدا

" درد انسان " در کلام امیرالمؤمنین

چقدر زیبا می‏گوید امیرالمؤمنین علی ( ع ) وقتی که با کمیل بن زیاد نخعی‏
به صحرا می‏رود . کمیل می‏گوید همین که به صحرا رسیدیم و دیگر کسی در آنجا
نبود ، علی ( ع ) آه عمیقی کشید « فلما اصحر تنفس الصعداء » بعد فرمود :
" « یا کمیل بن زیاد ان هذه القلوب اوعیة فخیرها اوعاها ، فاحفظ عنی ما
اقول لک » " دل انسان به منزله ظرف است ، بهترین ظرفها آن است که‏
ظرفیتش بیشتر باشد یا بهتر [ مظروف را ] نگهداری کند . گوش کن آنچه را
که من به تو می‏گویم . اول مردم را به سه قسمت تقسیم می‏کند که اینها محل‏
بحث من نیست تا در اواخر ، شکایت می‏کند که : افسوس ! افراد صاحب‏سری‏
نیستند که من آنچه را که در دل دارم ، بتوانم به آنها اظهار کنم . بعد
می‏گوید : ولی اینچنین هم نیست که هیچکس نباشد ، همیشه در همه زمانها
افرادی [ اینچنین ] هستند . « اللهم بلی لا تخلو الارض من قائم لله بحجة
اما ظاهرا مشهورا او خائفا مغمورا » تا آنجا که می‏فرماید : « هجم بهم‏
العلم علی حقیقة البصیرش » علم حقیقی در نهایت بصیرت بر آنها هجوم‏
آورده است و به مقام یقین کامل رسیده‏اند

« و باشروا روح الیقین ، و استلانوا ما استوعره المترفون ، و انسوا بما
استوحش منه الجاهلون » به روح یقین اتصال پیدا کرده‏اند و فاصله‏ای با روح‏
یقین ندارند . آن چیزهایی که برای اهل ترف و ماده پرست‏ها خیلی سخت‏
است ، برای آنها رام و نرم است ، آنچه برای نادانها مایه وحشت است‏
یعنی خلوت با حق ، برای آنها مایه انس است « و صحبوا الدنیا بابدان‏
ارواحها معلقة بالمحل الاعلی » ( 1 ) اینها در دنیا با مردم همراهند ولی‏
با روحهایی که مجذوب [ عالم ] بالا هستند . در عین اینکه در این دنیا
هستند ، در این دنیا نیستند ، در حالی که در این دنیا هستند ، در دنیای‏
دیگری هستند . دردهای علی و به تعبیر ما دردهای عرفانی علی و دردهای‏
عبادتی علی و مناجاتهای علی یک مسئله بسیار واضح و روشنی است . کارش‏
در عبادت به جائی می‏رسد که آنچنان از خود بی‏خود می‏شود و گرم محبوب و
معشوقش می‏شود که از آنچه در اطراف او می‏گذرد بی‏خبر است ، حتی اگر تیری‏
را از بدنش بیرون بکشند .
این درد انسان است ، یعنی درد جدائی از حق ، و آرزو و اشتیاق تقرب به‏
ذات او و حرکت به سوی او و نزدیک شدن به او . تا انسان به ذات حق‏
نرسد ، این دلهره و اضطراب از بین نمی‏رود و دائما این حالت برای او
هست . اگر انسان خود را به هر چیز سرگرم کند ، آن چیز سرگرمی است ، [
حقیقت ] چیز دیگر است ، قرآن این مطلب را به این تعبیر می‏گوید : "
« الا بذکر الله تطمئن القلوب »" ( 2 ) بدانید فقط
و فقط دلها با یک چیز از اضطراب و دلهره و ناراحتی ، آرام می‏گیرد ، این‏
درد بشر به وسیله یک چیز است که آرامش پیدا می‏کند و آن ، یاد حق و
انس با ذات پروردگار است . عرفا بیشتر روی این درد تکیه کرده‏اند و
دیگر به درد دیگری توجه ندارند و یا بگوئیم کمتر توجه دارند .