سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تاریخ : پنج شنبه 91/12/24 | 12:7 عصر | نویسنده : علی اصغربامری

به نام خدا

لزوم هماهنگی در رشد ارزشها

کمال انسان در تعادل و توازن اوست ، یعنی انسان با داشتن این همه‏
استعدادهای گوناگون هر استعدادی که می‏خواهد باشد آن وقت انسان کامل است‏
که فقط به سوی یک استعداد گرایش پیدا نکند و استعدادهای دیگرش را مهمل‏
و معطل نگذارد و همه را در یک وضع متعادل و متوازن ، همراه هم رشد دهد
که علما می‏گویند اساسا حقیقت عدل به " توازن " و " هماهنگی "
برمی‏گردد .
مقصود از هماهنگی در اینجا این است که در عین اینکه همه استعدادهای‏
انسان رشد می‏کند ، رشدش رشد هماهنگ باشد . مثال ساده‏ای برایتان عرض‏
می‏کنم : یک کودک که رشد می‏کند ، دست ، پا ، سر ، گوش ، بینی ، زبان ،
دهان ، دندان ، احشاء و امعاء و سایر چیزها را داراست . کودک سالم‏
کودکی است که همه اعضایش به طور هماهنگ رشد می‏کنند . حال اگر فرض‏
کنیم که یک انسان فقط بینی‏اش رشد کند و سایر قسمتهای بدنش رشد نکند
مثل کاریکاتورهایی که می‏کشند یا فقط چشمهایش رشد کنند ، یا فقط کله‏اش‏
رشد کند و تنش رشد نکند و برعکس ، و یا دستش رشد کند و پایش رشدنکند
و یا پایش رشد کند و دستش رشد نکند ، چنین انسانی رشد کرده است ، ولی‏
رشد ناهماهنگ . انسان کامل آن انسانی است که همه ارزشهای انسانی در او
رشد کنند و هیچکدام بی‏رشد نمانند و [ به علاوه ] همه ، هماهنگ با یکدیگر
رشد کنند و رشد هر کدام از این ارزشها به حد اعلی برسد ، آن وقت این‏
انسان می‏شود انسان کامل ، انسانی که قرآن از او تعبیر به امام می‏کند : "
« و اذ ابتلی ابراهیم ربه بکلمات فاتمهن قال انی جاعلک للناس اماما
" ( 1 ) . ابراهیم بعد از آنکه از امتحانهای گوناگون و بزرگ الهی بیرون‏
آمد و همه را به انتها رسانید و در همه آن امتحانها نمره عالی و بیست‏
گرفت ، [ به مقام امام یعنی " انسان کامل " رسید ] . یکی از امتحانهای‏
بزرگ ابراهیم ( ع ) آماده شدن او برای بریدن سر فرزند خودش با دست خود
در راه خدا بود ، او تا این حد تسلیم بود که وقتی فهمید خداست که به او
امر می‏کند ، بدون چون و چرا حاضر شد . " « فلما اسلما و تله للجبین »"
( 2 ) ابراهیم آماده کامل برای سر بریدن و اسماعیل هم آماده کامل برای‏
ذبح شدن بود " « و نادیناه ان یا ابراهیم 0 قد صدقت الرؤیا »" ( 3 )
آنچه ما می‏خواستیم تا همینجا بود ، ما واقعا از تو نمی‏خواستیم سر فرزندت‏
را ببری ، می‏خواستیم ببینیم که مقام تسلیم تو در مقابل امر ما و رضای ما
تا چه حد ظهور و بروز می‏کند .
بعد از آنکه ابراهیم از عهده همه امتحانها از به آتش افتادن تا فرزند
را به قربانگاه بردن برمی‏آید و به تنهایی با یک قوم و یک ملت مبارزه‏
می‏کند ، آنگاه به او [ خطاب می‏شود ] : « انی جاعلک للناس اماما » تو
اکنون به حدی رسیده‏ای که می‏توانی الگو باشی ، امام و پیشوا باشی ، مدل‏
دیگران باشی و به تعبیر دیگر ، تو انسان کاملی ، انسانهای دیگر برای کامل‏
شدن باید خود را با تو تطبیق دهند .

علی ( ع ) انسان کامل است ، برای اینکه " همه ارزشهای انسانی " ، "
در حد اعلی " و به طور " هماهنگ " در او رشد کرده است ، یعنی هر سه‏
شرط [ مذکور ] را داراست .
مسئله هماهنگی را باید یک مقدار توضیح دهم . جزر و مد دریا را دیده‏اید
و یا حداقل شنیده اید . دریا دائما در حال جزر و مد است ( 1 ) ، گاهی از
این طرف و گاهی از آن طرف کشیده می‏شود و دائما خروشان است . روح انسان‏
و به تبع آن ، جامعه انسانی ، این حالت جزر و مدی را که در دریا هست‏
داراست . روح انسان دائما در حال جزر و مد است ، از این طرف و آن طرف‏
کشیده می‏شود . جامعه‏ها نیز گاهی به این طرف و آن طرف کشیده می‏شوند .
البته منشأ کشیده شدن جامعه‏ها ممکن است افراد یا جریانهای دیگری باشد
ولی این قضیه هست .
حتی ارزشهای انسانی انسان هم همینطور است ( 2 ) یعنی شما افرادی را
می‏بینید که واقعا گرایششان گرایش انسانی است ، اما گاهی در جهت یک‏
گرایش از گرایشهای انسانی ، " مد " پیدا می‏کنند و کشیده می‏شوند ، به‏
طوری که همه ارزشهای دیگر فراموش می‏شود . اینها مثل همان آدمی می‏شوند که‏
فقط گوش یا بینی یا دستش رشد کرده است .
این یک نکته‏ای است که غالبا جامعه‏ها از راه گرایش
صد درصد به باطل ، به گمراهی کشیده نمی‏شوند ، بلکه از افراط در یک حق به‏
فساد کشیده می‏شوند . بسیاری از انسانها نیز از این راه به فساد کشیده‏
می‏شوند .