سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تاریخ : پنج شنبه 91/12/3 | 8:31 عصر | نویسنده : علی اصغربامری

به نام خدا

زمینه ساز غفلت

غفلت عوامل گوناگونى دارد و یکى از مهمترین عوامل آن خاطرات ناخوانده است. براى تشریح این مطلب، مقدمه کوتاهى لازم است:

هرگاه ما بخواهیم کارى را انجام بدهیم، در آغاز کار، بر آن مسلط و در آن مجتهد و متخصص نیستیم و به اصطلاح آن کار براى ما «ملکه‏» نیست. از این رو در آغاز، آن را به دشوارى انجام مى‏دهیم تا در آن رشته مجتهد و متخصص بشویم و یا به تعبیر دیگر، ملکه پیدا کنیم; انبیا و اولیاى الهى به سرعت و سهولت، فضایل دینى را انجام مى‏دادند، چنانکه نوح (علیه‏السلام) یا رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم به عنوان بنده شکور معرفى شدند; زیرا شکر خدا به آسانى و وفور از آنان صادر مى‏شد.

خداوند در باره شخص رسول اکرم صلى الله علیه و آله و سلم مى‏فرماید:

«و نیسرک للیسرى‏» (26)

ما ترا براى انجام کارهاى خیر به خصلت «یسرى‏» «میسر» مى‏کنیم; به این معنا که، تو براى کارهاى خیر آسان شده‏اى، نه این که کارهاى خیر براى تو آسان شده باشد. درباره موساى کلیم نیز مى‏فرماید:

«و یسر لى امرى‏» (27)

و امتیاز وافرى است‏بین این که گوهر ذات انسان به گونه‏اى باشد که کارهاى خیر به آسانى از او صادر شود و بین این که کارهاى خیر براى وى آسان گردد; اولى درباره رسول اکرم صلى الله علیه و آله و سلم است و دومى درباره موساى کلیم (علیه‏السلام).

به هر تقدیر، معناى آیه این است: تو جوهر شفافى هستى که به آسانى، کار و خصلت‏خیر از تو نشئت مى‏گیرد. بزرگان در نثار و ایثار موفقند و به آسانى کارهاى خیر انجام مى‏دهند. اهل بیت (علیهم‏السلام) نیز این گونه بودند; براى دیگران بسیار دشوار است که بتوانند ایثار کنند و لقمه خاص خود را به مسکین بدهند، اما اهل بیت (علیهم السلام) به آسانى این کار را کردند:

«و یطعمون الطعام على حبه مسکینا و یتیما و اسیرا» (28)

و سیر تحول انسان نیز به این نحو است که ابتدا، کار خیر به صورت عادى انجام مى‏گیرد، پس از آن به تدریج اجتهاد و تخصص و ملکه در آن پدید مى‏آید و آنگاه کار خیر به آسانى صورت مى‏گیرد.

خاطرات نیز چنین است. نخست، با یک سلسله گفتن، شنیدن، شرکت در مجالس، خواندن برخى نشریات و... به تدریج‏خاطراتى در ذهن ترسیم مى‏شود و هنگامى که متراکم و فراوان شد، زمینه شوق را فراهم مى‏کند و در نتیجه، «ملکه نفسانى‏» پدید مى‏آید که بعد به آسانى خاطره‏ها را در ذهن، زنده نگه مى‏دارد و انسان را از یاد خدا و معاد غافل مى‏کند. از این رو انسان طبیعى دائما به فکر مسائل لذت بخش مادى است. تا هنگامى که مشغول کار است، نه تنها بدن، که فکر او نیز مشغول کار است. آن جا ظاهر و باطن، هماهنگ است، یعنى وقتى سرگرم لذت است قلبش متوجه جاى دیگر نیست; بلکه قلب و قالب، هر دو متوجه کار لذیذ است. کسى که به مال دل بسته است در حال لذت بردن از مال بدن و دلش، هر دو متوجه مال و لذت از آن است، لیکن هنگام نماز بدنش به رکوع و سجود مى‏پردازد، ولى روحش متوجه مال است.