سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تاریخ : چهارشنبه 91/11/11 | 2:24 عصر | نویسنده : علی اصغربامری

به نام خدا

علت سستى در انجام واجبات و مستحبات
براى آنست که ایمان به غیب نداریم و پایه یقین و اطمینان سست است و وعده خدا و انبیاء را به جان و دل قبول نکردیم . پس در نظر ما تمام اوضاع الهى و شرایع دینى پست و سست است . و این سستى کم کم تغافل آورد و یا در همین عالم غفلت بر ما غالب آید و ما را از دین صورى که داریم بکلّى خارج کند یا در شدتّها و سختیهاى موت غفلت کلّى عارض ‍ شود.
(66) و انسان تا در این عالم است مى تواند خود را از این ظلمت نجات دهد و به آن انوار برساند. آرى مى تواند ولى نه به این حالت سردى و خمودى و سستى و فتور و سهل انگارى که در ما است ، که همه مى بینید که با هر خلق زشت و اطوار ناپسندى که از اول طفولیّت بزرگ شدیم و با معاشرت و مؤ انستهاى نامناسب تهیّه کردیم تا آخر باقى مى مانیم سهل است ، روز بروز بر آن سربار مى کنیم و مى افزاییم . گویى گمان نداریم که عالم دیگرى هست و نشاءه باقیه دیگرى خواهد آمد ((واى اگر از پس امروز بود فردایى )) و گویى که دعوت انبیاء و اولیاءعلیهماالسّلام به ما هیچ مربوط نیست ، و معلوم نیست ما با این اخلاق و اعمال به کجا میرسیم و با چه صورتى محشور مى شویم . یک وقت تنبّه پیدا مى کنیم که کار از دست ما خارج و حسرت و ندامت نصیب ماست و غیر از خود کسى را نتوانیم ملامت کنیم . انبیاءعلیهم السّلام طریق سعادت را نشان دادند و علماء و حکماء فرمایشات آنها را براى ما تفسیر نمودند و طرق معالجه امراض باطنیّه را بیان کردند و با هر زبان ترجمه و با هر بیان تزریق نمودند و به گوش ما فرو نرفت و چشم و گوش و قلب خود را از آن بستیم . پس باید ملامت به خود برگردد.(67)
از جاى برخیز و از این بیت مظلمه طبیعت و عبورگاه تنگ و تاریک دنیا هجرت کن و زنجیرها و سلسله هاى زمان را بگسلان و از این زندان خود را نجات ده و طائر قدس را به محفل انس پرواز ده .

تو را ز کنگره عرش مى زنند صفیر

ندانمت که دراین دامگه چه افتادست

پس ، ((عزم )) خود را قوى کن و اراده خویش را محکم نما که اوّل شرط سلوک عزم است و بدون آن راهى را نتوان پیمود و به کمالى نتوان رسید. و شیخ بزرگوار شاه آبادى (68) روحى فداه آن را مغز انسانیّت تعبیر مى کردند... بزرگتر رحمتهاى الهى قرآن است ، تو اگر به رحمت ارحم الرّاحمین طمع دارى و آرزوى رحمت واسعه دارى ، از این رحمت واسعه استفاده کن طریق وصول به سعادت را باز نموده و چاه را از راه روشن فرموده تو خود به پاى خود در چاه مى افتى و از راه معوج ، مى شوى ، رحمت را چه نقصانى است ؟ اگر ممکن بود طریق خیر و سعادت را به مردم به طور دیگر نشان بدهند، مى دادند.(69)
عزیزا اگر به هر یک از ما یک طفل ده ساله [اى ] اطلاع دهد که خانه ات آتش گرفت یا پسرت در آب افتاد و الا ن غرق مى شود، آیا اگر اشتغال به هر کار مهمّى داشته باشیم ، دست از آن برداشته ، در تعقیب این اخبار هولناک سراسیمه مى دویم یا آن که با اطمینان نفس نشسته اعتناء نمى کنیم ؟ اکنون چه شده است ، تمام آیات و اخبار و برهان و عیان به قدر خبر یک بچه ده ساله در ما تاءثیر نکرده ، اگر تاءثیر کرده بود، راحتى را از ما سلب نموده بود. آیا این کورى باطن و عماى قلب را باید به چه نحو معالجه کرد؟ آیا این مرض ‍ قلبى محتاج به علاج و طبیب هست ؟
(70)
پس بر جوانها حتم و لازم است که تا فرصت جوانى و صفاى باطنى و فطرت اصل باقى و دست نخورده است ، در صدد تصفیه و تزکیه برآیند، و ریشه هاى اخلاق فاسده و اوصاف ظلمانیه را از قلوب خود برکنند که با بودن یکى از اخلاق زشت ناهنجار، سعادت انسان در خطر عظیم است و نیز در ایام جوانى اراده و تصمیم انسان ، جوان است و محکم . از این جهت نیز، اصلاح براى انسان آسانتر است . ولى در پیرى اراده سست و تصمیم پیر است ، چیره شدن بر قوا مشکلتر است .
(71)
نردبان همه حقایق از براى عارف سالک همانا معرفت نفس است پس بر تو باد که این معرفت را بدست آوردى که شناخت نفس کلید همه کلیدها و چراغ همه چراغ ها است و هر کس که خود را شناخت پروردگار خود را شناخته 0- است .
(72)