سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تاریخ : شنبه 91/11/7 | 1:37 عصر | نویسنده : علی اصغربامری

به نام خدا

اهل ریاست‏

چون اصناف خلق مانند عناصر چهار است؛ اهل زراعت که به منزله خاک و اهل تجارت که به منزله باد و اهل قلم که به جاى آب و اهل شمشیر که مثل آتش است.

حال بدان که منصب ریاست و خلعت تربیت به قامت علماء و سلاطین که اهل قلم و شمشیر ایشانند راست آید و طوق بندگى و زنجیر اطاعت با شأن دیگران درست آید.

و خداوند حکیم در سوره نمل در حکایت بلقیس کیفیت سلوک سلطان و وزراء با همدیگر و با سلاطین دیگر تعلیم فرموده، هر که ریاست و مملکت‏دارى مى‏خواهد تفکر در آن آیات شریفه و مشورت بلقیس با وزراء و سؤال و جواب ایشان و سلوک او با حضرت سلیمان نماید که چون نامه حضرت به او رسید جمع وزراء نمود ما کنت قاطعة امرا حتّى تشهدون 506 فرمود، یعنى هرگز بى‏مشورت شما اقدام در کارى نکرده‏ام. پس ظاهر شد که هر رئیس را به اندازه ریاست او مردمان بى‏غرض جهان‏دیده ضرور است که بى‏مشورت ایشان کارى نکند. ایشان گفتند نحن اولو قوّة و اولو بأس شدید و الامر الیک فانظرى ما ذا تأمرین، 507 یعنى قوت و شوکت و لشکر ما بسیار است، یعنى اینکه سلیمان (ع) نوشته‏ أَلَّا تَعْلُوا عَلَیَّ وَ أْتُونِی مُسْلِمِینَ‏، 508 نمى‏رویم و بى‏جنگ تمکین نمى‏کنیم. بعد گفتند و الامر الیک یعنى این رأى ما و لکن حکم جزمى نمى‏کنیم تا فردا پشیمانى اگر روى دهد مورد سیاست و غضب شما نشویم، حال حکم با خودت. پس ظاهر شد که وزراء با سلاطین باید چنین باشند که رأى خود را بگویند باز حکم را به سلطان بگذارند تا به غضب سلطان گرفتار نشوند. گفت‏ إِنَّ الْمُلُوکَ إِذا دَخَلُوا قَرْیَةً أَفْسَدُوها 509 (الآیة) یعنى اگر بنشینیم و حضرت سلیمان با لشکرش بر سر ما بریزند لازمه آمدن سلطان به جنگ سلطان دیگر افساد بلاد و ذلیل کردن اعزّه و اشراف است‏ وَ إِنِّی مُرْسِلَةٌ إِلَیْهِمْ‏ 510 یعنى رأى شما را نپسندیدم که بنشینم و مستعدّ جنگ شوم و هم به جنگ او نروم که باعثى ندارد، هدیه ازبراى او مى‏فرستم و در ظاهر اظهار میل و اطاعت مى‏کنم تا از حال او و لشکر او و سطوت او با خبر شوم و چون معلوم شد که پیغمبر است یا نیست و سلطنت و جلال او چیست آن وقت هر چه مصلحت اقتضاء کند رفتار نمایم. یعنى سلوک سلطان با سلطان دیگر و رئیس با رئیس دیگر باید چنین باشد. و ما اشاره به بعضى از مطالب این آیات شریفه نمودیم تا تو را سرمشقى باشد. و اما کیفیت تعلیم و تعلّم و تربیت استاد و اطاعت شاگرد را در حکایت حضرت موسى (ع) و خضر (ع) فرموده و پیش اشاره نمودیم.