سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تاریخ : شنبه 91/11/7 | 1:35 صبح | نویسنده : علی اصغربامری

به نام خدا

تعریف دنیا

قال اللّه تعالى فى سورة العنکبوت‏ وَ ما هذِهِ الْحَیاةُ الدُّنْیا إِلَّا لَهْوٌ وَ لَعِبٌ وَ إِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِیَ الْحَیَوانُ‏ 1: نیست این دو روزه دنیا مگر لهو و لعب و دار آخرت همان جاى زندگانى است. بدان که لفظ دنیا مؤنث ادنى است که افعل التفضیل است مشتق از دنوّ، به معنى قرب و از دنائت به معنى پستى است، و هر دو معنى صحیح و مراد است در آیات و اخبار بسیار. و موصوف او در آیات و اخبار بسیار، دار است و حیات، مثل‏ أَذْهَبْتُمْ طَیِّباتِکُمْ فِی حَیاتِکُمُ الدُّنْیا: 2 بردید لذّت‏هاى خود را در زندگانى دنیا. و مثل قول خاتم (ص) الدّنیا دار من لا دار له. 3 و در آیات هر چند دار دنیا صریحا ذکر باشد در نظرم نیست و لکن به مقابله معلوم است. مثل سوره قصص‏ وَ ابْتَغِ فِیما آتاکَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ وَ لا تَنْسَ نَصِیبَکَ مِنَ الدُّنْیا. 4 پس معنى دنیا حیات و دار نزدیک‏تر و پست‏تر است. و گاهى به لفظ مذکر ذکر شود مثل آیه اعراف‏ یَأْخُذُونَ عَرَضَ هذَا الْأَدْنى‏ وَ یَقُولُونَ سَیُغْفَرُ لَنا، 5 اى هذا الشى‏ء الادنى او هذا المحسوس الادنى یعنى الدنیا. و چون به معنى نزدیک‏تر لازم دارد سابقیّت و اوّلیّت را، لهذا آخرت را آخرت و عقبى گویند و دنیا را اولى گویند، مثل‏ لَهُ الْحَمْدُ فِی الْأُولى‏ وَ الْآخِرَةِ 6 و مثل‏ وَ لَلْآخِرَةُ خَیْرٌ لَکَ مِنَ الْأُولى‏. 7 و به سبب کثرت‏استعمال، معنى اسمیّت در این الفاظ پیدا شده که گویا اسم شده‏اند از براى این دو عالم، مثل لفظ زمان و مکان و بهشت، به طورى که موصوف هیچ به نظر نیاید. دنیا و آخرت یعنى این جهان و آن جهان، و در آیات و اخبار بسیار هم بى‏موصوف ذکر شده‏اند مثل‏ وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَتُهُ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ 8 و مثل‏ خَسِرَ الدُّنْیا وَ الْآخِرَةَ 9 و هکذا.

و اما به حسب معنى، بدان که دنیا عبارت است از تمام عالم زمان و مکان، خواهى بگو تمام عالم اجسام، و یا بگو تمام آسمان‏ها و زمین و عناصر، و یا بگو تمام عالم مادّه، و یا بگو تمام آنچه در حرکت و گردش و تغیّر است، و یا بگو تمام آنچه او را هلاک و موت و فناء و تغیّر صورتى ضرور است کما قال‏ یَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَیْرَ الْأَرْضِ وَ السَّماواتُ‏ 10، و یا بگو هر چه تضاد و تزاحم بردارد و در او تمانع راه دارد دنیا است، و یا بگو هر چه نفع ابدى ندارد دنیا است، و یا بگو هر چه از تو به خواب و مرگ جدا شد دنیا است، و یا بگو هر چه منشأ الم و راحت و حزن و سرور و روح است از قبل بدن، دنیا است، و یا بگو هر چه محسوس و معلوم به این حواس خمسه ظاهره است دنیا است، و هکذا از تعبیرات دیگر. و این دنیا که گفتیم نه تنها یک چیز یا ده چیز یا صد چیز است.

و لکن آن دنیا که حبّ او رأس هر گناه است او لذّات محسوسه و حیات و ریاست است، و یا بگو او چیزهائى است در خارج که مبادى و اسباب آن سه چیز است، و یا بگو که دنیا همه این سه غایات با مبادى و اسباب آنها است، و لکن بهتر شاید همان اول باشد زیرا که محبت مقدمات بالتبع و بالعرض است، چنانچه گفتیم. و لکن چون غالب ملتفت غایات نیستند لهذا مورد امر و نهى و اطلاق دنیا غالبا در اخبار همان اعیان خارجیه شود مثل هل الدّنیا الّا طعام اکلته 11 الخ و مثل اخترت من دنیاکم ثلثة الطّیب و النّساء. 12 اگر چه دنیا و اقبال و ادبار دنیا در نظر بسیارى همان مال است. به حضرت صادق (ع) کسى عرض کرد و اللّه انّا لنطلب الدّنیا و نحبّ ان نؤتوها فقال تحبّ تصنع ما ذا قال اعود بها على نفسى و عیالى و اصل بها و اتصدّق و احجّ و اعتمر فقال (ع) لیس هذا طلب الدّنیا هذا طلب الآخرة: 13 ما طالبیم دنیا را و دوست داریم که او را به ما بدهند، فرمود مى‏خواهى دنیا را چه کنى، عرض کرد مى‏خواهم خودم و عیالم تعیّش کنیم و صله رحم بجا آورم و حج و عمره نمایم، فرمود این طلب دنیا نیست این طلب آخرت است.

و اینکه دنیا را همان مال دانند، به لحاظى بد نفهمیده‏اند. زیرا که به او توان به تمام آرزوها و لذّت‏هاى دنیا رسید الّا ما شذّ و ندر. بارى از آنچه گفتیم به مقایسه و مقابله،معنى آخرت هم ظاهر شد که او دار قرار و دار خلد و دار عدن و دار دوام و ثبات است. رجوع به آیات و اخبار و کلمات بزرگان نما تصدیق آنچه گفتیم بر تو ظاهر شود.