سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تاریخ : شنبه 91/11/7 | 1:31 صبح | نویسنده : علی اصغربامری

به نام خدا

مذمت حب دنیا

شکى نیست که آنچه تو را منع و مذمّت کرده‏اند از دنیا، البته باید چیزى باشد که اختیارى تو باشد، و اختیارى تو جز فعل و ترک نیست، و فعل و ترک هم بسته به دواعى و حب و بغض است بالبدیهه، و این حب و بغض هم بسته به اعتقاد کمال و نقص است بالبدیهه، و اعتقاد هم فرع علم و معرفت است بالبدیهه. چون کمال خود را در امرى دانى قهرا دوست تو شود و بى‏اختیار محبت به او پیدا کنى، پس شوق به او رسانى قهرا، پس در پى او روان شوى قهرا پس اعیان خارجه را مذمّتى نیست و آنچه مذمّت داردچیزى است که با تو است و آن جاهل بودن به آفات و نقایص و فناء و تضاد و تزاحم دنیا است و آن دوستى او در دل گرفتن است، که اینها قهرا تو را به حرکت آورند و در پى او بدوانند.

پس غرض عمده از ارسال رسل و کتب و وضع شرایع و این همه اصرار در مذمّت دنیا و این همه آیات و اخبار به جهت این است که دنیا و آخرت را بشناسى تا پس از شناختن قهرا دنیا را دشمن گیرى، اعنى لذائذ و حب حیات و حب ریاست را، و خدا و دوستان خدا و آخرت را قهرا دوست گیرى، و چون چنین شوى هر چه کنى از براى آخرت کنى و هر قدمى که زنى جز خدا در نظرت نباشد. پس ظاهر شد که محض مطاعیّت و رئیس بودن یا مالک اموال بسیار بودن هیچ ضرر ندارد، بلکه عین آخرت است در صورتى که محبت و دلبستگى نداشته باشى و به جهت مصلحت دین و ترویج علم و مسموع الکلمه بودن نگهدارى، چنانچه از معصومین (ع) بسیار چنین بوده‏اند. و اگر هیچ‏کدام نداشته باشى سر تا پا در زیان و ضررى در صورتى که محبت و دلبستگى داشته باشى، چنانچه امیر (ع) فرمود و لو انّ رجلا اخذ جمیع ما فى الارض و اراد به وجه اللّه فهو زاهد. 73 و منسوب به او است این بیت:

خذ بامر اللّه و اترک ما نهى‏

 

البس الخزّ و کل لحم الحمل‏

     

   74 بگیر امر خدا را و ترک کن نهى خدا را، خز بپوش و گوشت بره بخور ضرر ندارد.

و لکن بر تو مخفى نیست که چون کسى دنیا را دشمن گیرد، اعنى لذّات و حب حیات و حبّ ریاست را، البته عاقل دشمن را زیاده از قدر ضرورت نگه ندارد بلکه وبال داند، و قدر ضرورت نگه داشتن عین آخرت است و زیادتى را در راه خدا بذل کند، پس صفت سخاوت و جود در او پیدا شود و هر چه دهد لوجه اللّه دهد نه للدّنیا، اعنى نه به قصد جزاء و شکر و عوض و مدح، و هر چه دهد بسیار بزرگ و زیاد است اگر در ظاهر بسیار کم باشد، و هر حبّه که او دهد بهتر است از اینکه دیگران تمام دنیا را دهند به قصد عوض یا مدح و ثناء. و بسیار کم است که مصلحت شرعى اقتضا کند نگهداشتن مال و ریاست را، مثل آن که شخص بسیار عالم زاهد متبحّرى باشد که چند روزى مال نگهدارد تا مردم رو به او کنند و او را بشناسند و گوش به سخن او بدهند و بعد از این البته مصلحت در بذل و ترک آن خواهد بود. و لکن فیل مى‏خواهد که چنین باشد و به محض مصلحت همه را رهاکند، و چگونه شیرى باشد که چون ببیند مصلحت در ترک ریاست است رها کند، و بالاتر از این آنکه ببیند که شخص گمنامى پیدا شد که از او سزاوارتر است به ریاست و او شهر ریاست را به او واگذارد و در مجلس او به قصد تحصیل بنشیند و شاگردى او را قبول نماید و از سرزنش مردم باک نداشته باشد و مصداق‏ یُجاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ لا یَخافُونَ لَوْمَةَ لائِمٍ‏ 75 شود. اللّهم ارزقنا.

 منبع:کاشف الأسرار، ج‏2