سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تاریخ : دوشنبه 92/2/30 | 2:31 عصر | نویسنده : علی اصغربامری

بسم رب الشهداءوالصدیقین

تاریخ ولادت و اسم و لقب و کنیه و نسب حضرت جواد علیه السلام
بـدان کـه در تاریخ ولادت آن حضرت اختلاف است . اشهر بین علما و مشایخ آن است که در نوزدهم شهر رمضان یا نیمه آن سنه صد و پنج در مدینه مشرفه متولد شده ، و ابن عیاش ولادت شریف را در دهم رجب ذکر کرده و در دعاى ناحیه مقدسه :
( اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِالْمَوْلُودَیْنِ فى رَجِبٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِىٍ الثّانى و ابْنِهِ عَلِىِّ بْنِ مُحَمَّدٍ الْمُنْتَجَبِ ) .  مؤ ید قول او است .
اسـم شـریـف آن جناب محمّد و کنیت مشهور او ابوجعفر و القاب شریفش تقى و جواد است ، و مـخـتار و منتخب و مرتضى و قانع و عالم و غیر اینها نیز گفته شده ، شیخ صدوق فرموده که آن حضرت را ( تقى ) گفتند براى آنکه از حق تعالى ترسید پس خداوند عز و جـل او را نـگـاه داشـت از شـر مـاءمـون در وقـتـى کـه مـاءمـون بـا حال مستى شبى بر آن حضرت وارد شد و شمشیر زد بر آن حضرت تا آنکه گمان کرد که آن جناب را به قتل رسانید پس حق تعالى او را نگاه داشت از شر او.

مؤ لف گوید: که تفصیل این بیاید در فصل معجزات آن حضرت ان شاء اللّه تعالى .
والده ماجده آن حضرت ام ولدى بود که او را ( سبیکه ) مى گفتند و حضرت امام رضا عـلیـه السـلام او را خـیـزران نـامـیـد و آن مـعـظـمـه از اهل نوبه بود و از اهلبیت ماریه قبطیه مادر ابراهیم پسر حضرت صلى اللّه علیه و آله و سـلم . و بـود آن مـخـدره از افـضـل زنـهـاى زمـان خـود و اشـاره فـرمـود بـه او حـضـرت رسـول صـلى اللّه عـلیـه و آله و سلم در قول خود. ( بِاَبىِ ابْنَ خِیَرَةِ اْلاِماءِ النُّوبِیَّةِ الطَّیِّبَةِ ) ؛
پـدرم بـه قـربـان پـسـر بـهـتـریـن کـنـیـزان کـه از اهـل نـوبـه و پاکیزه است . و در خبر یزید بن سلیط و ملاقات او امام موسى علیه السلام اسـت در طـریـق مـکـه کـه فـرمـود بـه او کـه مـرا مـى گـیـرنـد در ایـن سال و امر به سوى پسرم على علیه السلام است که همنام ( على ) و ( على ) است ، اما على اول ، پس على بن ابى طالب علیه السلام است و اما على دیگر، پس على بن الحـسـیـن عـلیـه السـلام . خـداونـد عـطـا فـرمـایـد بـه پـسـرم عـلى فـهـم عـى اول و حـکمت و بینایى و محبت و دین او را و محنت على دیگر و صبر او را بر چیزى که مکروه او اسـت و جـایـز نـیـسـت از بـراى او کـه تـکـلم کـنـد مـگـر بـعـد از هـارون بـه چـهـار سـال ؛ پس فرمود: هرگاه مرور کردى به این موضع و ملاقات کردى او را و زود است که ملاقات کنى او را پس بشارت بده او را به آنکه متولد مى شود از براى او پسرى که امین و امانت دار و مبارک باشد و اعلام کند ترا به آنکه تو مرا ملاقات کردى پس خبر بده او را در آن وقـت که آن جاریه که این پسر از او خواهد شد از اهلبیت ماریه قبطیه جاریه پیغمبر صـلى اللّه عـلیه و آله و سلم است و اگر توانستى که سلام مرا به آن جاریه برسانى برسان .
مـؤ لف گـویـد: کـه کـافـى اسـت در جـلالت این معظمه جلیله که حضرت موسى بن جعفر عـلیـه السـلام امـر فـرمـایـد یـزیـد بـن سلیط را که سلام آن حضرت را به او برساند هـمـچـنـان کـه حـضـرت رسـول صـلى اللّه عـلیه و آله و سلم امر فرمود جابر بن عبداللّه انصارى را که سلام آن حضرت را به حضرت باقر علیه السلام برساند.
و اما کیفیت ولادت آن حضرت پس چنان است که علامه مجلسى رحمه اللّه در ( جلاءالعیون ) ذکر کرده ، فرموده : ابن شهر آشوب به سند معتبر از حکمیه خاتون صبیه محترمه امـام مـوسـى کـاظم علیه السلام روایت کرده است که روزى برادرم حضرت امام رضا علیه السـلام مـرا طـلبـید و فرمود که اى حکیمه امشب فرزند مبارک خیزران متولد مى شود باید کـه در وقـت ولادت او حـاضـر بـاشـى ، مـن در خـدمـت آن حـضرت ماندم چون شب درآمد مرا با خیزران و زنان قابله در حجره آورد و از حجره بیرون رفت و چراغى نزد ما افروخت و در را بـر روى مـا بـسـت چـون او را درد زایـیـدن گرفت و او را بر بالاى طشت نشاندیم چراغ ما خـامـوش شـد و از خاموش شدن چراغ مغمون شدیم ناگاه دیدیم که آن خورشید امامت از افق رحـم طـالع گـردیـد و در مـیـان طشت نزول نمود و بر آن حضرت پرده نازکى احاطه کرده بـود مـانـند جامه و نورى از آن حضرت ساطع بود که تمام آن حجره منور شد و ما از چراغ مـسـتـغـنـى شـدیـم . پـس آن نـور مبین را برگرفتم و در دامن خود گذاشتم و آن پرده را از خـورشـیـد جـمـالش دور کردم ناگاه حضرت امام رضا علیه السلام به حجره درآمد بعد از آنکه او را در جامه هاى مطهر پیچیده بودیم و آن گوشواره عرش امامت را از ما گرفت و در گـهـواره عـزت و کـرامـت گذاشت و آن مهد شرف و عزت را به من سپرد و فرمود که از این گـهـواره جـدا مـشـو. چـون روز سـوم ولادت آن حـضرت شد دیده حقیقت بین خود را به سوى آسـمـان گـشـود و بـه جـانب راست و چب خود نظر کرد و به زبان فصیح ندا کرد که ( اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلا اللّهُ وَ اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّدا رَسُولُ اللّهِ. ) چون این حالت غریب را از آن نور دیـده مـشاهده کردم به خدمت حضرت شتافتم و آنچه دیده و شنیده بودم به خدمت آن حضرت عـرض کـردم ، حـضـرت فـرمـود کـه آنـچـه بـعـد از ایـن عـجـایـب احوال او مشاهده خواهى کرد زیاده است از آنچه اکنون مشاهده کردى .
و در کتاب ( عیون المعجزات ) به سند معتبر از کلیم بن عمران روایت کرده است که گـفـت : بـه خـدمـت حـضـرت امـام رضـا علیه السلام عرض کردم که دعا کن حق تعالى ترا فـرزنـدى کرامت فرماید، حضرت فرمود که حق تعالى به من یک پسر کرامت خواهد کرد و او وارث امـامـت مـن خـواهـد بـود. چـون حضرت امام محمّد تقى علیه السلام متولد شد حضرت فـرمـود کـه حـق تعالى به من فرزندى عطا کرده است که شبیه است به موسى بن عمران عـلیه السلام که دریاها را مى شکافت و نظیر عیسى بن مریم علیه السلام که حق تعالى مقدس و مطهر گردانیده بود مادر او را و طاهر و مطهر آفریده شده بود پس حضرت فرمود کـه ایـن فـرزنـد مـن بـه جـور و سـتـم کـشـتـه خـواهـد شـد و بـر او خـواهـنـد گـریـسـت اهـل آسـمانها و حق تعالى غضب خواهد کرد بر دشمن او و کشنده او و ستم کننده بر او و بعد از قـتـل او از زنـدگـانـى بـهـره نـخـواهـد بـرد و بـه زودى بـه عـذاب الهـى واصل خواهد گردید. در شب ولادت آن حضرت تا به صبح در گهواره با او سخن مى گفت و اسرار الهى را به گوش الهام نیوش ‍ او مى رسانید. و مشهور آن است که رنگ مبارک آن حضرت گندم گون بود و بعضى سفید گفته اند و میانه بالا بود، و مروى اسـت کـه نـقـش خـاتـم آن حضرت نعم القادر اللّه بود. انتهى .و تسبیح آن حضرت در روز دوازدهم و سیزدهم ماه است و این است تسبیح آن جناب :
( سـُبـْحـانَ مـَنْ لایـَعـْتـَدى عَلى اَهْلِ مَمْلَکَتِهِ، سُبْحانَ مَنْ لایُؤ اخِذُ اَهْلَ اْلاَرضِ بِاَلْوانِ الْعَذابِ، سُبْحانَ اللّهِ وَ بِحَمْدِهِ ) .
و در ( درّالنـظـیـم ) از حـکـیـمه نقل کرده که حضرت جواد علیه السلام روز سوم ولادتـش عـطـسه کرد و گفت : ( اَلْحَمْدللّهِ وَ صَلَّى اللّه عَلى سَیِّدِنا مُحَمَّدٍ وَ عَلَى اْلاَئِمَّةِ الرّاشِدینَ. )