سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تاریخ : شنبه 92/2/21 | 8:56 عصر | نویسنده : علی اصغربامری

بسم رب الشهداءوالصدیقین

فضائل و مناقب امام باقر علیه السلام‏ 

امالى صدوق ص 353 از حضرت صادق نقل میکند که پیغمبر روزى به جابر بن عبد الله انصارى فرمود: جابر تو خواهى بود تا یکى از فرزندان من بنام محمد بن على بن الحسین بن على بن ابى طالب را که در تورات معروف به باقر است ملاقات کنى وقتى او را دیدى سلام مرا برسان.

روزى جابر خدمت زین العابدین علیه السلام رسید پسرکى را در آنجا دید گفت چند قدم جلو بیا. آمد باز گفت چند قدم عقب برو رفت. گفت بخدا سوگند این شمائل پیامبر است. بحضرت زین العابدین عرضکرد این پسرک کیست؟ فرمود این فرزندم محمد باقر و امام بعد از من است جابر خود را بقدمهاى آن جناب افکند و شروع به بوسیدن نموده گفت جانم فدایت باد یا ابن رسول الله سلام پدرت را بپذیر پیامبر اکرم بتو سلام رسانده.

در این موقع دیدگان حضرت باقر پر از اشک شده گفت جابر سلام بر جدم پیامبر تا انقراض آسمانها و زمین و سلام بر تو که سلام پیامبر را رساندى.

در خبر دیگر از علل الشرائع ج 1 ص 233 دنباله خبر را چنین مینویسد که پس از سلام بر پیامبر و سلام بر جابر. جابر بامام عرضکرد تو باقرى باقر! واقعا علم را میشکافى. بعدها جابر خدمت امام مى‏آمد و از او دانش مى‏آموخت گاهى که در نقل از پیامبر جابر اشتباه میکرد باو تذکر میداد جابر قول امام باقر علیه السلام را مى‏پذیرفت و میگفت تو باقرى باقر! خدا را گواه‏میگیرم که در کودکى بتو دانش ارزانى شده.

در خرایج- حضرت صادق فرمود جابر بن انصارى آخرین فرد از اصحاب پیغمبر بود که باقیماند مردى ارادتمند بما خانواده بود عمامه‏اى بر سر مى‏بست و در مسجد پیامبر مى‏نشست. پیوسته میگفت یا باقر. یا باقر اهل مدینه میگفتند هذیان میگوید. در جواب آنها میگفت نه بخدا هذیان نیست من از پیغمبر شنیدم میفرمود تو یکى از فرزندان مرا که هم نام من و شمائل او شبیه شمائل من است خواهى دید که او علم را میشکافد.

این فرمایش پیامبر سبب گفتن یا باقر من شده. اتفاقا روزى در مدینه بین راه بحضرت باقر برخورد. همین که چشمش باو افتاد گفت پسرک چند قدم پیش بیا پیش آمد گفت چند قدم عقب برو رفت گفت بخدا قسم این شمائل پیامبر است. اسم تو چیست؟

فرمود محمد بن على بن الحسین بن على بن ابى طالب. جابر جلو آمده سر آن جناب را بوسید گفت پدر و مادرم فدایت پدرت پیامبر سلامت رسانده امام باقر فرمود سلام بر پیامبر باد. با حالت ترس خدمت پدرش زین العابدین علیه السلام رسیده جریان را نقل کرد. حضرت زین العابدین پرسید جابر بود؟ عرضکرد بلى.

فرمود در خانه باش (تا مبادا مردم گزندى باو برسانند) جابر بن عبد الله روزها مى‏آمد و از حضرت باقر استفاده علمى میکرد مردم مدینه میگفتند تعجب است از این پیرمرد که بازمانده اصحاب پیامبر است مى‏آید پیش این کودک و از او درس میگیرد.

حضرت زین العابدین از دنیا رفت. امام باقر که بمنصب امامت رسید از جابر احترام میکرد بواسطه درک محضر پیغمبر. حضرت باقر که مردم را از خدا خبر میداد میگفتند واقعا ما کسى را از این شخص با جرات‏تر ندیده‏ایم وقتى این خبر بگوش حضرت باقر رسید مردم را از پیامبر حدیث میکرد باز گفتند کسى را دروغگوتر از این شخص ندیده‏ایم حدیث از پیامبر میکند بااینکه او را ندیده.

باز امام باقر این مطلب را که شنید آنها را حدیث میکرد از جابر بن عبد الله آن وقت تصدیق میکردند با اینکه بخدا سوگند جابر خدمت حضرت باقر میرسید و از او علم مى‏آموخت.

در کشف الغمه ص 321 ج 2 مینویسد که محمد بن مسلم مکى گفت ما پیش جابر بن عبد الله انصارى بودیم که حضرت على بن الحسین با پسرش محمد که کودکى بود وارد شد به پسرش فرمود سر عمویت را ببوس حضرت باقر جلو رفته سر جابر را بوسید. آن وقت چشمهاى جابر کور شده بود.

پرسید این کیست؟ فرمود این پسرم محمد است جابر او را در آغوش گرفته گفت محمد حضرت محمد بتو سلام میرساند. از جابر پرسید چگونه چنین پیامى را میرسانى؟ گفت من در خدمت پیغمبر بودم حضرت حسین روى زانویش نشسته بود و با او بازى میکرد.

فرمود جابر براى این فرزندم پسرى بنام على متولد مى‏شود که روز قیامت منادى پروردگار فریاد میزند سرور عبادت‏کنندگان از جاى برخیزد على بن الحسین از جاى برمیخیزد براى آن على فرزندى بنام محمد متولد مى‏شود که تو او را خواهى دید سلام مرا باو برسان ضمنا متوجه باش که پس از دیدن او زیاد زنده نخواهى بود. جابر مدت کوتاهى زنده بود آنگاه از دنیا رفت.

در اختصاص ص 62- هشام بن سالم گفت حضرت صادق فرمود پدرم مناقبى دارد که هیچ یک از پدرانم ندارند. پیغمبر اکرم بجابر بن عبد الله فرمود تو یکى از فرزندانم بنام محمد را خواهى دید سلام مرا باو برسان.

جابر خدمت على بن الحسین آمده امام محمد باقر را خواست فرمود بمکتب رفته است بفرستم بیاید؟ عرضکرد من خودم میروم پیش او جابر خدمت حضرت باقر رفته سلام پیغمبر را رساند سر او را بوسید و در خدمتش بود حضرت باقر فرمود سلام بر جدم و بر تو. جابر تقاضا کرد که ضمانت کندبراى او شفاعت روز قیامت را. امام علیه السلام فرمود انجام خواهم داد.