سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تاریخ : شنبه 92/2/21 | 8:36 عصر | نویسنده : علی اصغربامری

بسم رب الشهداءوالصدیقین

تاریخ تولد و درگذشت امام باقر علیه السلام‏ 

در اعلام الورى طبرى ص 259 مینویسد حضرت باقر علیه السلام در سال پنجاه و هفت هجرى روز جمعه اول ماه رجب متولد شد بعضى سوم صفر گفته‏اند. و در سال صد و چهارده در ماه ذیحجه از دنیا رفت بعضى در ماه ربیع الاول نیز گفته‏اند که پنجاه و هفت سال عمر کرد. مادرش بنام ام عبد الله دختر امام حسن بود.

مدت چهار سال با جدش حسین علیه السلام و سى و نه سال‏با پدر بزرگوارش حضرت على بن الحسین و هجده سال نیز مدت امامتش بود.

مدت امامت آن جناب مصادف با بقیه حکومت ولید بن عبد الملک و بعد از او سلیمان بن عبد الملک و عمر بن عبد العزیز و یزید بن عبد الملک و هشام ابن عبد الملک در هنگام حکومت هشام از دنیا رفت.

در بصائر الدرجات ج 10 ص 9 مینویسد سدیر گفت از حضرت صادق شنیدم میفرمود پدرم سخت مریض شد بطورى که ما بر او بیمناک شدیم. یکى از بستگان کنار بالینش شروع بگریه کرد. پدرم چشم باز نموده فرمود من از این بیمارى نمى‏میرم. دو نفر آمدند و بمن گفتند تو از این بیمارى نخواهى مرد امام صادق فرمود پدرم خوب شد و مدتى زندگى کرد.

بالاخره روزى با کمال صحت که هیچ بیمارى نداشت بمن فرمود پسرم آن دو نفر که در فلان بیمارى بمن گفتند نمى‏میرى پیش من آمده گفتند فلان روزاز دنیا خواهى رفت. فرمود در همان روز از دنیا رفت.

از بصائر حضرت صادق علیه السلام فرمود من در آن موقعى که پدرم از دنیا رفت حضور داشتم بمن سفارشهائى راجع بغسل و کفن و دفن نمود.

عرضکردم بابا از روزى که بیمارشده‏اى مثل امروز چهره‏ات نیکو درخشان نبوده و هیچ اثر از مرگ در شما دیده نمیشود.

فرمود پسرم نشنیدى على بن الحسین از پشت این دیوارها صدا زد محمد! عجله کن بیا.

از خرایج نقل میکند که هشام بن سالم از حضرت صادق نقل کرد که فرمود در شب درگذشت پدرم حضرت باقر بمن فرمود پسرم امشب شب درگذشت من است. آب وضوء نزدیک بسترش بود فرمود آن آب را بریزید. ما خیال کردیم از شدت تب میگوید فرمود پسرم آب را بریز همین که ریختم از داخل آن موشى افتاد.

در کافى- حماد بن عثمان از حضرت صادق نقل کرد که فرمود پدرم در بیمارى خود فرمود پسر چند نفر از قریش را بیاور تا آنها را شاهد بگیرم من چند نفر را آوردم در حضور آنها فرمود پسرم جعفر. وقتى من از دنیا رفتم مرا غسل ده و کفن کن قبرم را چهار انگشت بلند کن و آن را با آب تر کن.

بعد از رفتن آن چند نفر عرضکردم پدر اگر بخودم میفرمودى این کارها را میکردم احتیاج بآوردن این گواهان نبود. فرمود خواستم در این مورد با تو کسى منازعه نکند (ممکن است همان انجام غسل و کفن باشد که خود از دلائل امامت است).

در کافى است- از زراره گفت حضرت باقر وصیت کرد هشتصد درهم در عزاداریش خرج کنند این عمل را سنت پیغمبر میدانست زیرا حضرت رسول در شهادت جعفر فرمود براى خانواده‏اش ترتیب غذا بدهید که آنها مشغول بعزاى خود هستند.

در کافى- ابو جعفر فراء گفت یکى از دندانهاى حضرت باقر علیه السلام‏کنده شد آن را در دست گرفته خدا را ستایش نمود و بفرزندش حضرت صادق فرمود وقتى من از دنیا رفتم این دندان را هم با من دفن کن پس از مدتى دندان دیگرى کنده شد باز در دست گرفته گفت الحمد لله و بحضرت صادق سفارش سابق را نمود.

در مناقب ص 338 ج 3 مینویسد حضرت باقر از طرف پدر و مادر هاشمى و علوى و فاطمى بود زیرا او اول کسى بود که آمیخته از نژاد امام حسن و امام حسین محسوب میشد چون مادرش ام عبد الله دختر امام حسن علیه السلام بود که راستگوترین و نیکوترین و با گذشت‏ترین زنان بشمار میرفت.

دعوات راوندى مینویسد حضرت باقر فرمود مادرم کنار دیوارى نشسته بود ناگاه دیوار مشرف بخرابى شد که ما صداى شدید انهدام آن را شنیدیم در این موقع مادرم با دست اشاره کرده فرمود (لا و حق المصطفى) نه بحق محمد مصطفى خدا اجازه خراب شدن بتو نداده دیوار همان طور معلق ایستاد تا مادرم رد شد پدرم صد دینار صدقه داد.

روزى حضرت صادق علیه السلام نام آن بانو را برده فرمود چنان شخصیت راستگو و درست کردارى بود که در میان فرزندان امام حسن علیه السلام چون او نیامده.

در مناقب مینویسد نام حضرت باقر محمد و کنیه‏اش ابو جعفر بود که کنیه دیگرى نداشت و ملقب بباقر.

مادرش فاطمه که کنیه‏اش ام عبد الله یا ام عبده دختر امام حسن علیه السلام بود در مدینه روز سه شنبه یا جمعه اول رجب و بعضى سوم صفر سال پنجاه و هفت هجرى متولد شد.

با جد خود حضرت حسین سه سال یا چهار سال و با پدر سى و چهار سال و ده ماه یا سى و نه سال و بعد از پدر خود نوزده سال یا هجده سال زندگى کرد که همین مقدار مدت امامتش بوده.در مدت امامت آن جناب حکومت بدست ولید بن یزید و سلیمان و عمر ابن عبد العزیز و یزید بن عبد الملک و برادرش هشام و ولید بن یزید و برادرش ابراهیم بود در اول حکومت ابراهیم شهادت یافت ابو جعفر بن بابویه گفته که آن جناب را ابراهیم بن ولید بن یزید مسموم کرد و در بقیع مدفون شد.

در مصباح کفعمى مینویسد هشام بن عبد الملک آن جناب را مسموم نمود در تاریخ غفارى و همچنین سید بن طاوس در زیارت کبیره مینویسد که ابراهیم بن ولید ایشان را مسموم کرد.

در کشف الغمه مینویسد سه سال قبل از شهادت جدش امام حسین علیه السلام در سوم ماه صفر سال پنجاه و هفت هجرى متولد شد و در سال صد و هفده از دنیا رفت نزدیک شصت سال داشت که سى و چند سال با پدر خود زین العابدین علیه السلام زندگى کرد و در بقیع در همان جا که پدر و عموى پدرش امام حسن دفن شده بود در قبه معروف بقبه عباس دفن شد.

در کافى ص 182 ج 8 مینویسد زراره از حضرت باقر نقل کرد که فرمود در خواب دیدم گویا بر قله کوهى بودم که مردم از چهار طرف بالا مى‏آمدند تا پر از جمعیت شد این جمعیت را بآسمان بردند و از هر طرف بزمین میانداختند جز چند نفرى. این کار تا پنج مرتبه تکرار شد در هر مرتبه همه مى‏افتادند همان چند نفر باقى میماندند. قیس بن عبد الله بن عجلان (در روایت رجال کشى میسر بن عبد العزیز و عبد الله بن عجلان) جزء این چند نفر باقیمانده بودند. پس از این جریان حضرت باقر علیه السلام بیش از پنج سال زندگى نکرد.

کافى- ابو بصیر گفت از حضرت صادق شنیدم که فرمود مردى بفاصله چند میل از مدینه زندگى میکرد در خواب دید که باو گفتند برو نماز بخوان بر بدن حضرت باقر. ملائکه او را در بقیع غسل میدهند. آن مرد بمدینه آمد دید حضرت باقر از دنیا رفته.

کافى ج 3 ص 144 حضرت صادق فرمود پدرم در وصیت خود نوشت او را در سه جامه کفن کنم. ردائى که زرد رنگ بود و در روزهاى جمعه با آن نماز میخواند و یک جامه دیگر و پیراهنى عرضکردم پدر این یکى را ننوشته‏اى فرمود میترسم مردم عیبجوئى کنند و بگویند در چهار یا پنج جامه پدرش را کفن نموده ولى بر سرم عمامه‏اى ببند زیرا عمامه جزء کفن محسوب نمیشود کفن آن چیزى است که جسد را بپوشاند.

در کافى ص 117 ج 5 یونس بن یعقوب گفت حضرت صادق فرمود پدرم بمن سفارش کرد که از مالم فلان مبلغ را وقف کن تا نوحه‏سرایان در ایام حج در منى برایم نوحه ‏سرائى کنند.